اگر سبزی این خیابان‌ها نبود، ما مجانینی بودیم که دم از گذشته ای دور می زدیم.

منیرو روانی پور

خیس عرق خبرها را می خوانم .و گوش می دهم به کسانی که ازخاطرات زندان خود میگویند .می خواهم خودم را جمع و جور کنم و برسم به یک فکر واحد .نمی توانم .کلمات توی سرم رژه می روند ...نازک افشار آزاد شد ...سارکوزی با او حرف زد ...سارکوزی کیست ؟کجایی است ؟این سارکوزی ازکجا پیدایش شده که به نازک زنگ زده که بگوید چه ؟ سارکوزی به دخترک مهربان و خوب ما چه گفته ؟دخترکی که تمام تقلایش راگذاشته بود تا به خارجی ها بگوید ما فرهنگ داریم فرهنگ اسلامی وفرهنگ ایرانی و ...به عرق شرمی که بر پیشانی نازک نشسته فکرمیکنم به چشمانی که خودش را می دزدد تا به همکاران فرانسوی اش نگاه نکند به کسانی که سالها سعی کرده به انها حالی کند که ما فرهنگ داریم که فرهنگ اسلام این جوریاست که ...
آن تمدنی که ما سالها در بی کسی به ان می نازیدیم در خیابانها سبز شد .ما که تاریخ خودمان را هم باید از زبان هردوت و کفار بشنویم ...اگر سبزی این خیابانها نبود ما مجانینی بودیم که دم ازگذشته ای دور می زدیم بی انکه چیزی ازان دانسته باشیم ..
نه زن جیوه ای نمی تواند کلمات را خوب کنار هم ردیف کند نمی تواند زن جیوه ای را ببخشید ..

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی