پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت ۱۲, ۲۰۰۸

در جدال با مدعى، دین امرِ خصوصی است.....

تصویر
آخوند مرا گفت كه: اى مشرك ملعون خون تو حلال است در اين گردش گردون گفتم كه: گناهم چه و تقصير كدام است؟ كاينگونه به فرمان توام ريخته شد خون! گفتا كه: تو ملحد شدى و طاغى و باغى بر گوهر ذاتش شده‌اى شاكى و مظنون «لاکن» تو ولى‌‌ی فقها هجو نمودى با جمله‌ى اصحاب، چه غابون و چه مغبون از شطح فراتر شده‌اى مفسد ِ زنديك از كفر گذر كرده‌اى، از ملحده افزون! آن كس كه چنين معصيتى مرتكب آيد بايد كه شود كشته به صحرا و به هامون گفتم كه: بگيريم چنين باشد و بايد اما كه ترا چه سنه نه، طالى طاعون؟ اين مشكل بين من و او باشد و گر هست سازنده‌ى گرمابه و هم زارعِ تلخون بهتر كه خود از جيب عبا دست درآرد حق ِ من ِ بى‌بته دهد بر لب كارون الله مگر خويش ضعيف است بكارش محتاج ِ چماقِ چو شمايان شده اكنون؟ او منتقم و قاسم و جبار و مكير است خيرالمكر و ماكر و مكاره و مكرون تو كاسه‌ى بس داغتر از آش ِ خدايى؟ كاورده به نان و تره‌ى خلق شبيخون! اى ابن ِ فضول ابن ِ فضول اى همه نيرنگ! كرد...