پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۰۸

پندِ پدر

پند پدر با پسر گفت واعظِ طبسی: امپراتورتر ز ما چه کسی؟ قم و قزوین سهمِ مشکینی کس نیارد به سهمشان هوسی جنتی جانمان، چه می­پرسی؟ آهن و میل­گرد و حقِ بازرسی کیش و کرمان و تفت ورفسنجان سهمِ اکبر که خاک خورده بسی! خوی و اورمیه سهم ملاحسن تا چرنداب و ساحلِ ارسی رایتِ دین ما جهانگیر است سهمِ ما گشت مشهد و طبسی خاتمی لازم است ما را، هان! تا بگردد به گرد چون مگسی شاهرودی بسودِ بیضه­ ی دین هر مخالف چپاند در قفسی پولِ نفت و خراجِ بیت­ المال مالِ آقا، نه زانِ بوالهوسی سهم ملت؟ خیار و بادِ هوا نان و کشک و زرشک و دال عدسی جانِ فرزند، هان! ز من بشنو کیسه پر کن به همتِ عسسی گرد آور تو پول و ما منال پیشتر زان که بشنوی جرسی فحش و دشنام گر شنیدی تو بایدت داشت گرده­ی ملسی خفه کن آه و ناله­ ی ملت! نفله کن هر که می­کشد نفسی! می­ نخواهم که بشنوی سخنی یا بگردت نشانِ خار و خسی گر ز پندِ پدر شوی غافل بی­ گمان بر مرادِ خود نرسی

دمکراسی در پارلمان جمهوری چک از اعضای اتحادیه اروپا

آقازاده

تاریخِ سرایش «آقازاده» به چندین سال پیش برمی­گردد. اما بازتابِ دوباره ­ی این سروده همانا افشای رازهای مگوی حکومتیان و اعوان و انصار دین است از زبان عباس پالیزدار و چوبی که در لانه­ ی زنبور اولیاالله فرو کرده است! گفت: می­دانی که آقا­زاده کیست؟ گفتمش: آری، جنابِ رهبر است گفت: رهبر؟ آن که «آقا» و ولی است «نورِ چشم» و »آقا ­زاده» دیگر است گفتمش: جانِ برادر گوش دار واژه را بگذار معنی خوشتر است! «آقازاده» دزدِ بیت­ المالِ ماست گاه نامش سید علی، گه اکبر است یک زمان قداره ­بندی قلچماق روزِ دیگر اندکی خندان ­تر است هاشمی یا موسوی یا خاتمی کوسه و تمساح و گرگ و اژدر است یاد داری شیخِ شیخان دوش گفت: اقتصاد و اقتصادی از خر است شیخ این می­ گفت تا ما خر شویم پشتِ پرده لیک چیزِ دیگر است شاه دزد و شیخ دزد و شحنه دزد خلق را کهنه قبایی در بر است بی­گمان خود بر سرِ نانِ شماست زرگری جنگی که در پشتِ در است ورنه چون «آقا» ی ما فرمان دهد شحصِ «آقازاده» خود فرمانبر است طفلکی این خلق در این هیر و ویر بی­کس و بی­چاره و بی ­ی
هیلاری ما هم که مشنگ است! هیلاری کلینتون هم به جمع ویرانگران جهان پیوست. او با تهدید قاطع و بی برو برگشت به نابودی ی کامل ایران و تایید دوباره ی این تهدید چندشآور می خواست به کلان سیاستگزاران دولت آمریکا این اطمینان را بدهد که بهیج روی از برنامه ریزی های آنان برای آینده ی جهان حتا یک ایپسیلن هم پای پس ننهاده است. هیچ شک و شبه ای هم نداشته باشید که آن دیگری از دمکرات ها یعنی اوباما نیز، به موقع خود و بویژه اگر بعنوان رییس جمهوری آمریکا برگزیده شود، در بلندگو همین اندیشه را جار خواهد زد! پیش از این، مک کین نامزد جمهوری خواه با سلام و صلوات بسیار و بر روی سن و با خواندن ترانه ی ما ایران را بمباران می کنیم، تکلیفش را برای زمامداری ی آینده اش با آمریکاییان و سایر مردم جهان روشن کرده است. در همین رابطه بوش، خطاب به خداوند گفته بود: مک کین رئیس کاخ ابیض بنمای آنگاه بیا و رفتنش گز بنمای مک کین که کین آور ِ« مشت »ی باشد ویرانگریش ببین و خود حظ بنمای! و همچنین مک کین به یقین از من و بابام سر است ما پنجره و جناب مک کین در است در خیره سری برای خود محمو

برای یکصدمین سال آغاز استخراج نفت ایران !

برای یکصدمین سال آغاز استخراج نفت ایران ! طلای سیاه! کجا طلای سیاه است این طلای سیاه که خود بلای سیاه است این طلای سیاه هزار دلار شود بشکه ­ای اگر این نفت برای ما پرِ کاه است این طلای سیاه بجز گرانی و سختی چه داشت بهر وطن چو دام بر سر راه است این طلای سیاه بچشم گرسنه ­ی مفتخوارگان بی­شک شبیه سکه­ ی ماه است این طلای سیاه نه مالِ مردم ما بل همیشه ­ی تاریخ بجیبِ مفتی و شاه است این طلای سیاه نه پشتوانه ­ی ملی نه زیر ساز وطن نه سنگر و نه پناه است این طلای سیاه خوشا که زود بپایان رسد حکایت نفت که هر که داشت گناه است این طلای سیاه هزار رشک برانگیزد از جهانخواران چو خنجری به نگاه است این طلای سیاه بجای آن که دژی سخت و مامنی باشد بسان چاله و چاه است این طلای سیاه بگاز و نفت ننازیم و کار پیشه کنیم که خود بلای سیاه است این طلای سیاه! یاور استوار 4 خرداد 1387
تصویر
رهبران جمهوری اسلامی و نوروز! بزرگان جمهوری ی اسلامی ی ما، در یک نشست اضطراری که به دعوت رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت آیت الله العظما خامنه ای، با قید سه فوریت، تشکیل شده بود، شرکت کردند تا نقطه نظرات خود را در رابطه با نوروز و بهار و شادمانی روز افزون آنان، یک کاسه کرده و به جمعبندی بنشینند.علت واقعی ِ این فراخوان هم این بود که طبق گزارش های سالانه ای که بدفتر رهبر، از زمان غصب انقلاب مردم تا سال پیش رسیده بود، نشان می داد که تلاش مستمر حکومت اسلام برای نابودی و فراموشی ی جشن های مردم و بویژه آیین های نوروزی، ببار ننشسته و این مردم نمک نشناس از خدا بی خبر، هر ساله و سربزنگاه شروع می کنند به برپایی جشن سوری و خانه تکانی و خوان نوروزی و.....در این رابطه نه دشنامگویی و توهین های مرحوم ِ حاج آقا مطهری کار ساز افتاد و نه ترهات حاج آقا خزعلی! نه بگیر و ببند نیروهای انتظامی چاره ساز بود و نه پند و اندرزهای حضرت حاج روح الله خمینی! در هر حال حاصل ِ این جلسه ی اضطراری، گزارشی است که در زیر می خوانید:مقام معظم رهبری در رابطه با فرارسیدن سال نو و آیین های نوروزی فرمودند:این چه کاری است که این مر
تصویر
طنابی هم به این یکی ببندید! خدایش بیامرزاد امام خمینی، پیش از این که رحلت فرموده و راحل شوند و پیش از این که «ره» بد‌نبالِ نام مبارکشان افزوده گردد، همیشه‌ی خدا باعث درد سرِ دولت مردانِ رژیمش بود. چرا که جنابش عشق سخنرانی داشتند و هرگاه میکرفونی را در دسترس می­یافتند، ناخودآگاه و ناشکیبا شروع می­کردند به سخنرانی و فضل افشانی. شاید بگویید:خوب این موضوع که بخودی خود چندان معضل آفرین و زیان‌بار نبود. اما، جای بد این فعلِ «پسندیده» هما‌نا حرف و اظهارنظرهای بی‌ربط و باربطِ حضرتش بود که در بیشترِ مواقع دردسرآفرین شده و کار دستِ اعوان و انصارش می‌داد. حتمن بسیاری از شما آن «هیچ» گنده‌ی معروف را بیاد دارید که امام در بدو ورود به ایران بر زبانِ مبارک جاری فرمودند، آن هم در بحبوحه‌ی انقلاب که همه‌ی چشم‌ها و گوش‌ها بر روی کشورِ ما زوم شده بود. دنیا می‌خواست احساس و اندیشه رهبر آینده‌ی ما را پس از آن همه سال تبعید و دوری از وطن و با موقعیتِ تازه‌ای که چون مائده‌ای آسمانی چرب و گرم، از آسمان بر سفره‌اش فرود آمده بود، بشنود. اما این «هیچِ» رهبر فرموده‌ی نتراشیده – نه خ