پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت ۱, ۲۰۰۸

باغِ وحش یا قصیده‌ی حیوانیه

یادمان باشد که روزی گربه‌ی نر داشتیم هم امیدِ امت و هم مالِ رهبر داشتیم تانکِ چیفتینی ز شهر اردبیل آمد برون مجتهد یاوه‌سرایی از شبستر داشتیم سیدعلی روباه، رهبر گشته در این مرز و بوم مایه‌ی شرمندگی! ای‌کاش رهبر داشتیم گربه ‌کش دیوانه‌ای از ملکِ خلخال آمده جانی و خونخواره آوخ! ما مکرر داشتیم کوسه‌ی دریای مکاری، نهنگی حیله‌گر مافیا خونین عبایی همچو اکبر داشتیم نزد ما مصباح با تمساح توفیری نداشت این به آن در، ما دوجانی در برابر داشتیم آیتِ الله، گیلانی‌ی گل، مردِ خدا بحثِ شیرینِ لواطش ، جمله از بر داشتیم جان فدا و آستین بالا زده، ای تف به ما! چون خود آوردیمشان، ای کاشکی سر داشتیم اژدری خونخواره، سر برکرده از غاری نمور زانسوی تاریخ، یا از قومِ بربر داشتیم آن رطیلِ نیش زن سرکرده‌ی خرفستران بر سپاه گرگ‌ها سردار و سرور داشتیم خاتمی «بمبوله» ای بی‌خاصیت! مصلح نمای چون درختی بی‌ثمر، بی بیخ و بی‌بر داشتیم «راس پوتینِ» ملکِ