پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت, ۲۰۰۸

یک پرسش: آنها در مورد کدام مجلس صحبت میکنند؟ زنگِ تفریح!

هادی خرسندی: آلزایمر

حضرت کردان، دکترا سی چته؟

تصویر
دکتری و دکترا، حضرت کردان سی چته؟ این همه پرت و پلای پر و پیمان سی چته؟ خودتون می‌گین که پیغمبرتون امی بیده مونده‌ام د‌‌‌‌‌‌‌‌گری که عنوانِ فراوان سی چته؟ عموجان! دکترای رئیستون پا نداره بیش ازی همش نزن گندِ تو تنبان سی چته؟ بخدا کل نظام کوفتی تون قلابیه همه اینو مدونن آیه و قرآن سی چته؟ تو یکی گردن‌گیر بیدی و اونای دیگم جانی و دزد و حریفن، ای حریفان سی چته؟ درِ اون دیزیه وایه، کو یه جو شرم وحیا؟ هپلی کوف موکنین بیشتر از ایران سی چته؟ بزنین و بکشین و ببرین و بخورین دیگه تاییدیه‌ی امتِ گریان سی چته؟ اگه کلِ مملکت خراب بشه غصه نری تو بجز مشهد و قم یا که جماران سی چته؟ تو رژیمِ جعلیتون جعلِ سند یک هنره ای «ورق‌پاره»‌ی چون زیره‌ی کرمان سی چته؟ لقمه‌ی دزدیاتون گنده و کله گربه‌ای ست دیگه ای او باریک کوچک و ارزان سی چته؟ پا نکن تو گیوه‌ی چش کبودای انگلیز بازی بعله، ولی با خایه‌ی شیطان سی چته؟ تو وزیری به علی، مثِ وزیرای دیگه سی چه قانع نمیشی؟ بیشتر ازآنان سی چته؟ دعا کن آقا بمیره، مودونم چاپ می‌زنی خطِ آیت‌الهی، بازی‌ی پنهان سی چته؟

این هم یک اظهار نظرِ دیگر در رابطه با دکترای کردان که در سایتِ روشنگری آمده است.

تصویر
ر - ز ای-میل : 09:05 26 مرداد 1387 با تشکر از یاور استوار و ف - خ که با قلم زیبای خود ماهیت شیادانه این آدمکشان را برملا کردند. آقای ف به خوبی دلایل این علاقه شدید پاسداران بیسواد جمهوری جهل و جنایت را به خوبی توضیح داده اند. شارلاتانهای اسلامی حتی عاجز هستند که درک کنند که اکنون این مدرک سازی های آنها مایه تمسخر عموم مردم ایران است و آنها بی آبروتر از آن هستند که بتوانند با جعل مدارک به عوامفریبی بیشتر دست یابند. رژیم آدمکشان به یک کمدی مضحک تبدیل شده است و آدمکشان در پی آن هستند که خود را از نکبت نفرت انگیز ملایان جانی فاصله یابند! این رژیم و ایادی جنایتکار آن ابلهانه فکر می کنند که مردم ایران پشیزی برای مدارک جعلی آنها قائل می باشند.

برزخِ تعهد و تخصص

* دو نوشته ای که در زیر می خوانید، نظریات دو خواننده است که در رابطه با نوشتار «ما و ماجرای دکترای دکتر کردان» در سایت روشنگری www.roshangari.net آمده بود و برای آگاهی مراجعین این وبلاگ نیز نقل می شود. 1 - برزخ تعهد و تخصص اينها همان اوباشان حکومتی هستند، که در انقلاب ضدفرهنگی، قتلهای زنجيره ای و ترورهای خارج از کشور شرکت فعال داشتند. اکنون، که به بن بست ايدئولوژيک رسيده اند و در برابر فرهنگ و دانشگاه شکست خورده اند، ديگر مکتبی خالص نيستند- هرچند جای مهر داغ کرده روی پيشانيشان ثبت شده باشد. اينها در درون خودشان به چرند بودن ايدئولوژی خودشان پی برده اند، ولی چه کنند، که با هزار بند گرفتار مزخرفاتی شده اند، که خودشان معتاد به آنهايند؟ اينها ديگر «تعهد» را در برابر «تخصص» علم نمی کنند، چون اين اندازه خرفهم شده اند، که نه با هزار بار خواندن «وان يکات» بواسير هيچ آيت اللهی درمان می شود، نه با حل کردنش در آب و غرغره کردنش و نه اماله کردنش، و نه با نوشتنش بر آجر و سپس داغ کردن آن آجر و گذاردنش بر موضع بواسير، هيچکس درمان نشده است، بلکه بايد به بيمارستانهای مجهز ديار کفر بروند.

دکترای جعلی کردان

در جمهوری‌ی اسلامی‌ی عزیزِ ما که بر پایه‌ی «مدیریت امامِ زمان» می‌چرخد و «آقا امامِ زمان خود بر چرش کارها نظارت مستقیم دارد» بار دیگر جنجالی برخاست که بی‌اعتباریِ هر چه بیشترمان را در عرصه‌ی گیتی، بیش از پیش به قاموسِ چشم‌ها و گوش‌ها کشانید! این گونه آبرو ریزی‌ها، صد البته در رژیمِ اسلامی‌ی ما از امروز آغاز نگشته و بی‌انصافی است اگر ادعا کنیم که آن چه همین روزها در دیگ شله‌قلمکارِ رژیم می‌جوشد، انگیزه و پایه و اساسِ آن است. چرا که این روند، از همان آغازِ بقدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران، سر باز کرد و بر چشمِ جهانیان نشست. این نوشتار اما، سرِ آن ندارد تا همه‌ی آن چه بر ما رفت را یکجا بازگوید. بلکه تنها به باز گفتِ نتایج و برآیندِ این «آبرو دار» کردن بسنده کرده و از آن می‌گذرد. حاصل جمعِ تمامِ آن چه انجام شد و بر ما گذشت، این است که دنیا حق دارد به دولتِ حاکم بر ایران، یعنی رژیمِ جمهوری‌ی اسلامی، با دیدی مشکوک نگریسته و هیچ اعتبار و اعتمادی برای آن قایل نباشد. حالا اگر بر مبنای منطقِ خود همین رژیم که به «پر و پاچه‌ی» آقای رحیم مشائی، سر پرست سازمانِ میراثِ

در جدال با مدعى، دین امرِ خصوصی است.....

تصویر
آخوند مرا گفت كه: اى مشرك ملعون خون تو حلال است در اين گردش گردون گفتم كه: گناهم چه و تقصير كدام است؟ كاينگونه به فرمان توام ريخته شد خون! گفتا كه: تو ملحد شدى و طاغى و باغى بر گوهر ذاتش شده‌اى شاكى و مظنون «لاکن» تو ولى‌‌ی فقها هجو نمودى با جمله‌ى اصحاب، چه غابون و چه مغبون از شطح فراتر شده‌اى مفسد ِ زنديك از كفر گذر كرده‌اى، از ملحده افزون! آن كس كه چنين معصيتى مرتكب آيد بايد كه شود كشته به صحرا و به هامون گفتم كه: بگيريم چنين باشد و بايد اما كه ترا چه سنه نه، طالى طاعون؟ اين مشكل بين من و او باشد و گر هست سازنده‌ى گرمابه و هم زارعِ تلخون بهتر كه خود از جيب عبا دست درآرد حق ِ من ِ بى‌بته دهد بر لب كارون الله مگر خويش ضعيف است بكارش محتاج ِ چماقِ چو شمايان شده اكنون؟ او منتقم و قاسم و جبار و مكير است خيرالمكر و ماكر و مكاره و مكرون تو كاسه‌ى بس داغتر از آش ِ خدايى؟ كاورده به نان و تره‌ى خلق شبيخون! اى ابن ِ فضول ابن ِ فضول اى همه نيرنگ! كرد

احمدی نژاد و بوش

تصویر
آقای خندان: - چیه؟ «بوش» خیلی بده؟ آن دیگری: - آقای رییس جمهور، «بوش» تو سرتان بخورد که همه جا را به «گند» کشیدید!

تحریم های بیشتر و رهبرانِ رژیم جمهوری اسلام!

تصویر
هاشمی رفسنجانی: گریه کنید مسلمونا که حالِ ما خرابه........... از قراین چنین برمی آیدکه پس از ردِ بسته ی پیشنهادیِ گروه 1+5 از سوی رژیمِ اسلامی، آنان با پشتیبانیِ کامل اتحادیه ی اروپا، در پی به تصویب رساندن چهارمین قطعنامه ی تحریم علیه اسلامیانِ حاکم بر ایران هستند. در میان لیستِ تحریمها، پسته نیز جای دارد که از هر نظری با مسائل هسته ای ارتباط داشته و دارد. آن چه در زیر می خوانید پیامدِ درز نابهنگامِ این خبر است: اندر حکایتِ تحریمِ پسته‌ی ایران! پسته‌ها تحریم شد، ای وای آقا دردشه! اکبرآقا دردشه زنجفیل و چای فلفل، حاج‌آقا سردشه آیت‌الله سردشه خیلِ آقایان و آقازاده‌های هفت رنگ رانت‌خوارانِ ملنگ قوم و خویش و بنت و ابن و بچه‌ی ولگردشه دختره بی‌دردشه دنگ و فنگِ اوست بی‌شک، جار و جنجال و هوار در میانِ کارزار هرچه کلاشی سزد اورا، به مولا مردشه جانِ مولا مردشه آن «عبا قرمز» که می‌گویند راسِ مافیاست کارپردازِ سیاست جامه‌ای فیت و برازا بی‌برو

بمناسبت آغاز المپیک 2008 پکن

تصویر
در میان ایمیل هایی که امروز دریافت شد، ایمیل زیر بسیار جالب و قابل توجه بود و از همین روی بدرج آن اقدام می شود: حضرت آیت الله خزعلی که با عالمِ غیب ارتباط داشته و بنوعی رابط میان عالم غیب و عالمِ «ناغیب» بشمار می رود، گفته است: علت شرکت نکردنِ آقای حسین رضازاده قهرمان فوق سنگینِ وزنه برداری المپیک و جهان، در مسابقاتِ المپیک امسال، همانا این بوده است که حضرت اباالفضل حاضر نشده اند بیش از این از پهلوان رضازاده پشتیبانی کنند. دلیل عدم حمایت حضرت اباالفضل هم ناشی از عدم رضایت ایشان از شرکت کردنِ پهلوان در برنامه ی تبلیغاتی یکی از شرکت های بساز بفروشِ اماراتی بوده است!

آن ها به چه می خندند؟

تصویر
می پرسم: آن دو به چه می خندند؟ پاسخ می دهد: شاید به ریشِ آن یکی که غمگین و ماتمزده در کنارشان نشسته است! می گویم: او که بنظر نمی رسد ریش و پشمِ درستی داشته باشد که بشود بدان خندید. می گوید: پس آن دو به چه می خندند؟ می گویم: آن ها به ریشِ مردم فلک زده ی ایران می خندند!

تصویرای از یک انفجار اتمی

تصویر

ناکازاکی، انفجار اتمی

تصویر

سالگرد هیروشیما

تصویر
63 سال پیش در چنین روزی، ساعتِ هشت و نیمِ صبحِ روز ششم اوت، نخستین بمب اتمی بوسیله‌ی آمریکائیان بر شهرِ هیروشیما در ژاپن فرود آمد و در همان نخستین ثانیه‌ها 160 هزار انسان را بکام مرگ فرو برد. ناکازاکی با 80 هزار قربانی، دومین قربانگاهِ جانیان آمریکایی بود تا بشر مترقی و مدعیان دمکراسی بر خود ببالند و سیادتشان را بر جهان دیکته کنند! تلفات انسانی این دو شهر تا 300 هزار تن افزایش یافت تا ابعادِ فاجعه برجسته‌تر نمایان گشته و بانیان این جنایات بتوانند قلدرمنشانه‌تر خلق و خوی حیوانی‌ی خویش را برخِ جهانیان بکشند. می‌توان دریافت که کشتارِ مردم عراق، جنایات زندان‌های ابوغریب و قفس‌های گوانتانامو و هدف قرار دادنِ هواپیماهای مسافربری تنها تکمیل کننده‌ی اینگونه ددمنشی‌هاست که از سوی امپریالیسم جهانی برهبری آمریکا بر مردم جهان هدیه شده و می‌شود. اینان اما، در انجامی جنایات، تنها نبوده و نیستند. کشتار هزاران زندانی‌ی سیاسی در سیاهچال‌های ایران بدستور خمینی جنایتکار در تابستان 67 نیز میان‌پرده‌ای بر این جنایاتِ بی‌پایان دشمنانِ بشریت است. جهان و وجدان‌های بیدار هرگز این جانیان را فرامو

هنگامه فرا رسیده است!

تصویر
وقت آنستی که این جام هلال سر کشی راه بگشایی به ملت پا ز ظلم و شر کشی رسم استبداد بگذاری به سویی شق و رق این زمان چون بچه ی آدم خطی دیگر کشی راه "ره" را بسپری "راحل" شوی همچون امام بر سرت" قمبل العظیمی" جفت آن رهبر کشی سید خندان و اکبر شاه و هرچه روضه خوان همره خود صاف و ساده از سر منبر کشی سایه انصار حزب الله و آقا زاده ها از سر ما کم کنی با خویش تا آن ور کشی تیغ شورای نگهبان در نیام آری و نیز مجلس فرمایشی را قفل ها بر در کشی یا روی اندر «حرا» چون حضرت ختم‌الرسل ناله‌ها بر رنج های ساره و هاجر کشی یا که دستار و عبا و ریش بر یک سو نهی سوی لندن تیز تک تا خانه‌ی دلبر کشی ورنه دستِ دادِ ما از آستین آید برون دیر گردد راه چاره، سود نارد سرکشی این نظام شوم در هم بشکند چون صاحبش آه بر تابوت این مرحومِ بد گوهر کشی چند روزی " رود رود" از بیخ سینه سر دهی بعد از آن دق مرگ گردی مرگ را در بر کشی
تصویر

افشاگری های عباس پالیزدار- فساد در خانواده رفسنجانی

عباس پالیزدار- مفاسد اجتماعی خانواده ی رفسنجانی

باغِ وحش یا قصیده‌ی حیوانیه

یادمان باشد که روزی گربه‌ی نر داشتیم هم امیدِ امت و هم مالِ رهبر داشتیم تانکِ چیفتینی ز شهر اردبیل آمد برون مجتهد یاوه‌سرایی از شبستر داشتیم سیدعلی روباه، رهبر گشته در این مرز و بوم مایه‌ی شرمندگی! ای‌کاش رهبر داشتیم گربه ‌کش دیوانه‌ای از ملکِ خلخال آمده جانی و خونخواره آوخ! ما مکرر داشتیم کوسه‌ی دریای مکاری، نهنگی حیله‌گر مافیا خونین عبایی همچو اکبر داشتیم نزد ما مصباح با تمساح توفیری نداشت این به آن در، ما دوجانی در برابر داشتیم آیتِ الله، گیلانی‌ی گل، مردِ خدا بحثِ شیرینِ لواطش ، جمله از بر داشتیم جان فدا و آستین بالا زده، ای تف به ما! چون خود آوردیمشان، ای کاشکی سر داشتیم اژدری خونخواره، سر برکرده از غاری نمور زانسوی تاریخ، یا از قومِ بربر داشتیم آن رطیلِ نیش زن سرکرده‌ی خرفستران بر سپاه گرگ‌ها سردار و سرور داشتیم خاتمی «بمبوله» ای بی‌خاصیت! مصلح نمای چون درختی بی‌ثمر، بی بیخ و بی‌بر داشتیم «راس پوتینِ» ملکِ