پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئیه, ۲۰۰۸

م.سحر به هادی خرسندی در باره ی محمد رضا لطفی

تصویر
ی ک سلام بزرگ ای هادی که به ذوق و به طنز استادی آنچه گفتی تمام خوبی بود سوزن نغز خالکوبی بود این جوان شام ِ توده ای خورده ست لیموی چپ به ماهی افشرده ست کرده ضمن ترانه و تصنیف از امام حرامیان تعریف توی خط امام ِضد سیا خوانده آواز « مرگ بر آمریکا» «ضد امپریالیسم» ساز زده نغمه های جگرگداز زده بعد وقتی امام خوش خطان حزب او را نشانده در زندان ساز یحیی به دوش از کشور به سوی غرب کرده عزم سفر سوی امپریالیسم لغزیده به همان آمریکا پناهیده کاسهء تار را دَمر کرده ریش خود را دراز تر کرده کرده با اهل خانقه خویشی رفته در سلک زهد و درویشی اندکی با زمانه لج کرده راه چپ را به راست کج کرده خوانده هو حق مدد هوالحق هو ریش جنبانده پیش چون جارو سالها کرده حالها با ساز دست در دست اهل غمزه و ناز کرده موی بلند را شانه شده شمعی به جمع پروانه یک قبای سفید پوشیده باده از دست یار نوشیده خوانده در شور و دشتی و ماهور زده بر سیم آخر ِ تنبور ای دل ای دل خدا خدا کرده با خدا اندکی صفا کرده بعد آرام ضمن حُسن ِصفا دست برده ست لا

رباعیات هسته ای

بمب ِ اتمی نیاز ِ اسلام ِ شماست خون ِ همه گان شراب در جام ِ شماست بر یابوی تزویر سوارید یقین کاینگونه کمیت ِ جهل در دامِ شماست *** الحمد ِ خدا که هسته مان حاصل شد آن جادو و جمبل ِ شما باطل شد هم توسن ِ سحرتان دو پا در گل شد هم غذایتان تند و پر از فلفل شد. *** هشتیم کلاه ِ هسته ای بر سرتان چون دست ِ شکسته ایم بر گردنتان تعذیر و تعرض بشما ارزانی ست گر نق بزنید یا بخارد تنتان *** این چرخه ِ هسته ای و فن آوری است در میانِ ما بهانه ی داوری است هرکس که هلا هلا کند اینوری است آن کس که بلا بلا کند آنوری است *** جشنی است که با هسته بپا داشته‌ایم بر بام چو گلدسته بر افراشته‌ایم اما به چه قیمتی؟ شما را سنه نه؟ ما هسته‌ی فتنه بهرتان کاشته ایم *** با چرخه‌ی هسته‌ای چو تحریم شویم پاکوب و لگدکوب چو جاجیم شویم ملت بخدا گرده‌ی سخت و ماسی دارد، ز چه رو حقیر و تسلیم شویم. *** نان نیست به سفره؟ به جهنم که نبود امنیت و کار ؟ به جهنم که نبود هان! چرخه‌ی هسته‌ای مان را عشق است، امت چو نبود به جه

نماهنگ دلنشین تاجیکی، خارِ چشمِ دشمنان شادی!

نازم به چنین حکمی

تا دست شده قطع ز دزدانِ فراری تا حکمِ خدا گشته به فرمانِ تو جاری تا دربِ دهانِ همگان قفل و پلمب است ممنوع قلم گشته، گنه نامه‌نگاری تا عشق بدارِ ستم آونگ نمودی اندیشه اسیرِ تو، رهایی متواری تریاک و حشیش و هرویین نقلِ مجالس معنای هنر؟ حقه‌ی وافور و نگاری اکنافِ جهان امن و همی رشکِ بهشت است آهو شده هم‌خانه‌ی تازی‌ی شکاری بر خانه و بر سینه‌ و بر گونه‌ی مردم نی شیون و سوگی و نه اشک است و نه زاری! نازم به چنین حکمِ حکیمی که تو کردی نازم به چنین قلبِ رحیمی که تو داری در شهرِ تو نه «قصر» و نه زندانی اوین است نه حد و شکنجه بشناسند و نه داری البته که رجمِ نسوان حکمِ الهی است امری است به معروف، بحق جاری و ساری! از خانه مگو، گو همگان کاخ نشینند از کار مگو، جمله کسان بر سرِ کاری خوشبختی از هر جهتی روی نموده‌ست ارزانی کالا، همه چون دوغِ بهار

زنگ تفریح

امام زمان

تصویر
یادتان هست سه سال پیش در جایی نوشتم و گفتم که تا زود است و فرصت از دست نرفته طنابی هم به یک جای این یکی ببندید و مهارش کنید که کار دستتان می دهد. کاری که ممکن است دیگر برای جبرانش فرصت چندانی نیابید و بی­این که خود بخواهید کار از کار گذشته و حساب رسی بکارتان بعهده کرام الکاتبین بیفتد! شوربختانه حرفم را جدی نگرفتید و هیچ طنابی به این یکی نبستید تا کار از کار گذشت! اگر یادتان باشد، هشدار و راه حل آن روزی ما مسبوق به سابقه­ای بود که از اعمال امام راحل برمی­خاست. ایشان عاشق میکرفن بودند و درافشانی! تا آنجا که حضرت امام قربان نام مبارکش در حضور میکرفن از خود بیخود گشته و عنان از کف مبارک وانهاده و لازم و غیر لازم، مربوط و بی­ربط، بصحرای کربلا می­زدند. حالا نگو و کی بگو! البته گفتار دوران ساز و تاریخ شکن امام، آسمان و ریسمان کردن و از هرجایی سخنی گفتن بود. اما، نتیجه­اش هر چه بود، حافظ بیچاره و بدبخت ما ناچار شد که از پس سده­های متمادی فریاد برآورد که: ای مگس عرصه­ی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می­بری و زحمت ما می­داری البته حافظ این بیت را چون خودش از این می­

انرژی هسته ای!

چه کسی می گوید آقای رییس جمهور دچار مالیخولیا نیست؟

پایه ی ا ین خبر و فیلم پیوست از تارنمای آفتاب نیوز است! اعلام بخش ديگري از ناگفته‌هاي سفر به عراق عكس يادگاري فرمانده آمريكايي با دكتر احمدي‌نژاد دكتر احمدي‌نژاد در بخش ديگري از اظهاراتش گفت: در هسته‌اي مي‌آمدند ما را دور بزنند. مي‌خواستند به خيال خودشان در مسئله هسته‌اي بين احمدي‌نژاد و رهبري فاصله بيندازند، اما خيلي احمق هستند. ما خدمت آقا مي‌نشستيم و خاطره مي‌گفتيم و به حماقت آنها مي‌خنديديم . كد خبر : ۱۳۶۰۳ تاريخ انتشار : ۱۰:۴۱ - ۲۰ تير ۱۳۸۷ تعداد بازديد : ۳۶۱۹۱ شب گذشته بار ديگر در ساعت 23، شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي به پخش يكي از سخنراني‌هاي رئيس‌جمهور پرداخت كه حدود چهل روز پيش در جمع فرماندهان نيروي مقاومت بسيج ايراد شده بود. به گزارش خبرنگار «تابناك»، دكتر احمدي‌نژاد در اين نشست، اخبار داغ خود را براي فرماندهان سپاهي بازگو كرد كه يكي از آنها مربوط به عكس يادگاري يك فرمانده آمريكايي با وي در عراق بود. وي با اشاره به يك خبر داغ اظهار داشت: او دوباره فرماندهانش را جمع كرده تا ترقه‌اي در ايران بيندازند. من او

جنایات رژیمِ اسلامی در ایران

نیایش بوش بمناسبت فرارسیدن سال نو

سالی که رفت، حضرت جرج دبلیو بوش، پسرِ ِ کاکل بسر ِ بوش ِ پدر، خواسته یا ناخواسته پرده از رازی برگرفت که بخشی از باشندگان جهان را انگشت حیرت بر دهان به تفکری عمیق فرو برد! ایشان بقول ِ مادر بزرگ خدابیامرزم: یک و بی ناگه فرمودند که: حمله به عراق و اشغال آن کشور را با مشیت الهی و بخواست حضرت باری انجام داده ام. با این اظهار و اعتراف صریح و سریع حضرت ِ ریاست جمهوری، همانا بر همه ی جهانیان مبرهن و آشکار گشت که بر خلاف نظر و نگر برخی کژاندیشان ِ از خدا بی خبر ِ یاوه گوی، خواست ِ جهانخوارانه ی امپریالیستی و ارتش جهنمی اش فرع قضیه ی شلتاقهایی بوده که در سالیان اخیر از سوی آمریکا بر جهان رفته است و در واقع حضرت بوش از جانب و بخواست خداوند رحمان، کمر به آزادی و آبادی ی عراق، افغانستان، سومالی و..... بربسته است! البته اگر ما تیزبین و گسترده نگر بودیم، می توانستیم این موضوع را پیش از اقرار و اعتراف حضرتش دریافته و بر درگاه مقدسش " تیرشه ی " نیاز ببندیم. چرا که برگزیدگان این سویی ی خداوند یعنی رهبران حکومت اسلامی ی ما بر این واقعیت پیشاپیش خستو گشته و چراغ ِ هدایت را براف