فاطمه رجبي - ياداشت - منفور، مطرود و اينك مردود (با اشاره به سید حسین خمینی)
ارزيابي رهبر معظم انقلاب از انتخابات 22خرداد، اعلان مردودي برخي خواص را نتيجه داد. اين خواص در ديدگاه جامعه چه كساني هستند؟
سنجش جامعه نسبت به آنها چيست؟ آيا جامعه آنها را نميشناسد و يا در موردشان ترديدي دارد؟ پاسخ به اين پرسشها ضروري مينمايد از اين افراد كه با لطف رهبري تنها «مردود» اعلام شدند و در محكمه ملي خائن و محكوم و سزاوار مجازات قطعي، نام برد.
هاشمي رفسنجاني نامي است كه تكتك افراد اين سرزمين وي را در رأس ليست مردودين ميشناسند. او كسي است كه 30سال در قدرت و ثروت بوده و از 4سال پيش كه ثروت خانوادگياش به خطر افتاده، كيان نظام را نشانه رفته است، وي با گفتار و رفتار فردي، و فضاحت خانوادگي در رأس مردوديني است كه دستگيري و مجازاتش براي اجراي عدالت ضرورتي قطعي است. هاشمي با به آتشكشيدن كشور، در راس فتنهاي قرار دارد كه كودتاي لجني موسوي را به اجرا درآورد.
مگر نه آن كه او با نگاشتن يك ننگيننامه پيش از انتخابات تهديد به براندازي كرد؟ و مگر نه آن كه فائزه مشهورش با فاطمه و مهدي و ياسرش سركردگي اوباش و اراذل كودتاگر را عهدهدار شدند، و مگر نه آنكه عروسش، همسر مهدي در ادامه رفتارهاي كودتاچي دستگير شد و مگر نه آن كه همسرش فراخوان به شورش خياباني نمود، آن هم روز انتخابات و مگر نه آن كه اين خاندان رذيلتسالاري را در فرهنگ هاشميسم، حاكميت داده و ترويج كردهاند و امروز با مشاهده خطر جدي براي آن، از پير فرتوت گرفته تا نوادهها سردسته اشرار گرديدهاند.
محمد خاتمي و ميرحسين موسوي مردودين ديگر هستند كه در مثلث هاشميخاتميموسوي عوامل مستقيم و اصلي جنايات كودتاي لجني به شمار ميروند. دستگيري اين افراد و سپس محاكمه آنها قطعيتي است كه كمتر از آن، هم زيان جبرانناپذير براي نظام اسلامي دارد و هم ملت را در اين مطالبه به حق ناخرسند خواهد كرد.
چه كسي پاسخ خون دهها بسيجي و مدافع نظام را به دست «پادشاهيخواهان» به خيابانآمده با اطلاعيههاي موسوي و خاتمي و سركردگي فرزندان هاشمي رفسنجامي خواهد داد.
از مردودين ديگر نيز حسن روحاني و مهدي كروبي هستند كه دومي خود را در انتخابات دهم با مناظرهها و راي بسيار بالايي كه از مردم گرفت به قضاوت ملت گذارد و دست و پا زدن امروزش ارزشي براي تحليل ندارد.
حسن روحاني مسوول اصلي تعطيلي ذلتبار هستهاي مردودي است كه بايد به همين جرم محاكمه ميشد، علاوه بر اين كه رفتار و گفتار چهارساله اش عليه مصالح نظام و شاهكاري چون حسين موسويان، پرونده او را قطورتر كرده است.
براي شناخت هر چه بيشتر مردودين ميتوان نام غائبان در مراسم تفيذ رئيسجمهور را مرور كرد. هر چند برخي حاضران خودبزرگبين كه با اطلاعيههاي پي در پي اما بيمخاطب در صدد زندهنگهداشتن خود در عرصه سياسي هستند و نامشان در تلويزيونهاي بيگانه مايه اميدواري آنهاست، جزو مردودين ميباشند.
هاشمي رفسنجاني، محمد خاتمي، موسوي، كروبي، حسن روحاني، ناطق نوري و سيدحسن خميني غائبين مراسم تنفيذ بودند كه البته قداست آن مجلس نيز نبايد با حضور آنها «آلوده» ميشد.
در مورد ناطقنوري كه همراهياش با اصلاحطلبان ديروز و كودتاچيهاي لجني امروز، پرونده او را در پيشگاه ملت مفتوح نگه داشته، اين سؤال مطرح ميشود، حضور او در پست رياست بازرسي دفتر رهبري از اين به بعد تا چه ميزان مورد اطمينان است و آيا اصولا ميتوان اين «مردود غايب» را براي چنين مسووليت و مأموريتي معتمد يافت. يادمان نرفته دخالت بيجا و قانونستيزانه ناطقنوري را در پرونده حسين موسويان، كه تبرئه اين «محكوم هستهاي» را اعلان ميكرد.
سخن آخر به سيدحسن خميني باز ميگردد كه غائبي ديگر بود. هر چند روزنامههاي وابسته به كودتا در اين راستا قلم به مزديها كردند، اما اساسا حضور اين فرد در چنين مراسمي مورد سؤال است، نه عدم حضور او. و اين مساله مهم صرفنظر از حضور وي در جناحي خاص و موضعگيريهايش به نفع يك جناح است زيرا ملت براي او نه جايگاه سياسي و نه جايگاه علمي و نه هيچ جايگاه ديگري قائل نيست.
نظرات