اختلافِ مقوله‌ایِ تشکیلات‌گراییِ ایمانی، با جنبش ملی


اختلافِ مقوله‌ایِ تشکیلات‌گراییِ ایمانی، با جنبش ملی

ناصر کاخساز

منظور از اختلاف مقوله‌ای، تضاد نظری و تئوریکِ باورِ ایمانی -حاصل تجربه‌ی بسته-، با باور آزاد -نتیجه‌ی تجربه‌ی آزاد- است.ایمان، از تفسیر آزادِ واقعیت ناتوان است؛ چون تفسیر آزادِ واقعیت به تجربه‌ی آزاد نیاز دارد، حال آن که ایمان پدیده‌ای است مافوق تجربی و پیشاتجربی. در تجربه‌ی بسته، برخورد ذهن با عین، مشروط به شرایط پیشینی است که ذهن ایمانی به واقعیت الغاء می‌کند. پس ذهن، با خودِ واقعیت برخورد مستقیم ندارد. تجربه‌ی آزاد برعکس، برپایه‌ی کنجکاوی ذهن برای کشف چیزهای تازه‌ای در واقعیت و افزودن این چیزهای تازه به داده‌های پیشین است. در حوزه‌ی سیاست، تجربه‌ی آزاد در چارچوب جنبش ملی امکان پذیر است و تجربه‌ی بسته در چارچوب جنبش‌های تشکیلاتی و اعتقادی دیده می‌شود.ایمان چون گرایش به ماندن در درون دایره دارد، از حیثیت دایره دفاع می‌کند و نه از شرافت انسانی. ایمان همان "خودی" پرستی است. "خودی" پرست، خود پرست نیست باور معینی را می‌پرستد و در راه آن حاضر است "خود" را نیز فدا کند. قاعده بر این است که پرستش باور معینی با باورهای مورد پرستش دیگران دشمنی دارد. از ترکیب دو بُعد پرستش و دشمنی پارانویای سیاسی بوجود می‌آید.تشکیلات عمودی، که تجلی رابطه‌ای اقتدار گرایانه است، منزل مناسبی است که خودی پرستی، یعنی ترکیب پرستش و دشمنی، در آن پیاده می‌شود. تشکیلات عمودی، تشکیلاتی است که سلسله مراتب محکمی دارد و از ایمان و ایدئولوژی تغذیه می‌کند، و رهبری آن خرد منفصل سازمان است. تقریبا همه‌ی حزب‌ها و سازمان‌های ایرانی در دهه‌های گذشته دارای تشکیلات عمودی بوده‌اند.تشکیلات عمودی بر پایه‌ی ایمان بنا می‌شود. این ایمان، معمولا ایدئولوژیک است اما می‌تواند از ایدئولوژی نیز تهی باشد. بدین گونه که مجموعه‌ی عمل کردها و روش‌های سیاسی یک ساختار، به "رَویه‌ی سیاسی" تبدیل می‌شود و با این "رَویه‌ی سیاسی" برخورد عاطفی و ایمانی می‌شود و این، تجربه‌ی آزاد را محدود می‌کندتشکیلات عمودی به ایدئولوژی نیاز دارد. یعنی به دو عنصر انضباط و اقتدار وابسته است. با تحلیل رفتن تشکیلات عمودی پیش شرط رشد جنبش ملی فراهم می‌شود. جنبش ملی جنبشی است در اساس فوق سازمانی و فراتشکیلاتی و درست به همین سبب است که شرایط کنونی را شرایط ظهور جنبش ملی در ایران می‌دانم.جنبش ملی معمولا مسالمت آمیز است؛ استثنائی اگر باشد قاعده را نفی نمی‌کند. روانشناسی - یعنی شیوه‌ی نگاه و برخورد- جنبش ملی، خوش بینانه است. بدون خوشبینی نمی‌توان افراد را با منافع گوناگون اجتماعی در واحد ملی پیوند داد. بدبینی بر تضاد و خودی پرستی تاکید می‌کند. تشکیلات گرائی ایمانی با مترهای اعتقادی فاصله‌ی میان گروه‌های اجتماعی در واحد ملی را می‌سنجد، پس نمی‌تواند خوش بینی جنبش ملی را داشته باشد. در ایران امروز نمی‌توان با تشکل عمودی به مبارزه‌ای موثر و آزادیبخش دست یافت؛ چرا که تشکل عمودی بر "فرهنگ خودی" استوار است و بافرهنگ ملی فاصله دارد. هنگامی که جامعه به فرهنگ پلورالیستی گرایش پیدا می‌کند، سازماندهی جنبش، افقی می‌شود.سازماندهی افقی، سلسله مراتب ندارد؛ خرد منفصل ندارد؛ انباشت اطلاعاتی در اختیار فرد یا افراد معینی نیست و از این رو می‌تواند بسرعت گسترش یابد؛ سرعتی که ایستایی ایدئولوژیک را نفی می‌کند و گسترشی که ، آسیب پذیریِ ناشی از نبود پنهانکاری را جبران می‌کند. جنبش ملی، تشکیلات عمودی و ایدئولوژی ندارد. در جنبش مردمی اخیرِ ایران تجربه‌های پر ارزشی از تشکل افقی بدست آورده ایم .تشکیلات عمودی (چه مسالمت آمیز و چه طرفدار خشونت) ناچار از رعایت قواعد امنیتی دشوار و پیچیده‌ای است. پاره‌ی بزرگی از انرژی عضو تشکیلات عمودی صرف حرفه‌ای شدن او در برخورد با سازمان امنیتی رژیم می‌شود. و این به ظرفیت دموکراتیک او آسیب جدی می‌زند. مبارزه‌ی حرفه‌ای‌های تشکیلاتی با دستگاه امنیتیِ حکومت، بیرون از جامعه‌ی مدنی جریان می‌یابد و دست حکومت را برای تشدید خشونت بازتر می‌کند.سازماندهی افقی با روحیه و فرهنگِ همخواهی ملی سازگار است. در سازماندهی افقی اطلاعات چندانی وجود ندارد که حکومت را برای دستیابی به آن به شکنجه و خشونت بیشتر وادارد و عضو مبارز را زیر فشاراز دوسو-عذاب جسمانیِ شکنجه و عذاب وجدانی در برابر انتظار متافیزیکیِ درون سازمان- خرد کند. ما هم اکنون در آستانه‌ی یک جنبش ملی ایستاده‌ایم. حاکمیت دینی و قرون وسطائی شکست آشکاری خورده است و این، به جنبش، شادی و گشایش خاطر می‌دهد. سازماندهی افقی یک سازماندهی ملی است و بازتاب جنبش مردمی است که در واقع غیر سیاسی‌اند و تنها به شرایط غیر عادلانه و قرون وسطائی زندگی، که راه رشد فرهنگ مدنی را می‌بندد، واکنش نشان می‌دهند.برای مردمی که طرفدار یک مسیر معین سیاسی نیستند، شعار ایران برای همه‌ی ایرانیان تنها یک شعار ملی نیست، برنامه‌ی اتحاد و اقدام ملی نیز هست. با طرح این برنامه و شعار، جنبش مردمی از زیان شعارهای تند روانه مصون می‌ماند. چون این شعار همه‌ی اهداف مرحله‌ای خواست‌های رادیکال را در بطن خود نهفته دارد. طرح این شعار، عام تر از شعار مرگ بر ولایت فقیه است. شعار ایران برای همه‌ی ایرانیان به این جنبش خوشبینی می‌دهد، ولایت فقیه را نفی می‌کند، بدون این که، اکنون که در آغاز راهیم، به ایجاد حساسیت بیانجامد.ایرانیان در دو هفته‌ی اخیر به بخش بزرگی از آرزوهای خود دست یافته‌اند. پاره‌ای از آینده اکنون در دستهای ماست. خوشبینی ما ایرانیان به این جنبش مردمی ناشی از به پهنه آمدن نسل جوانی است که بدون خاطرات خنجر خورده، با صافی آینه‌وار، می‌خواهد دروازه‌های جهان را به روی ایران بگشاید و ایران را جزئی از جهان واقعی موجود کند. این ایده است که ما را قوی، خوشبین و شکست ناپذیر می‌کند.در پایان باید یادآوری کنم که مسئولیت سنگینی بر دوش رهبران جناح رفورم قرار دارد. هم اکنون گرایش فاشیستیِ جناح حاکم اوج تازه‌ای یافته است. اصلاح ناپذیر بودن و غیرقابل سازش بودن آنان اکنون آشکارتر از همیشه است. آنان از هر سازشی در راه تثبیت دیکتاتوری نظامی سود می‌جویند. حتا در سرکوب کسانی که با آنان سازش کرده‌اند، ذره‌ای تردید بخود راه نخواهند داد. مگر این که آنان را به استخدام سیاسی خود در آورند. سازش با محافظه کاران و در راس آنان ولی فقیه که فرمان کشتار مردم را داده‌اند، هم به جنبش آسیب می‌زند و هم به زیان خود سازش کنندگان است.بیاد بیاوریم که رهبر ارجمند نهضت ملی ما –مصدق- در برشی حساس، با نشان ندادن قاطعیت، از قدرت به زیر کشیده شد. ناصر کاخسازسی ام ژوئن 2009

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام