چهره های ماندگار
چهره هاي ماندگار!
از آنجا كه چهرهها در دنياي امروز حرف اول و آخر را ميزنند و از آنجا كه بايد از چهرهها قبل از عزيمتشان به ديار باقي و سركشيدن ريق رحمت تجليل كرد و از آنجا كه ما ايرانيها خيلي خوب ميباشيم و خوبي از خود شما نباشد، خدا آفريدتمان براي تجليل و تقدير و دورهم بودن و اينجور حرفها، و از آنجا كه برخي چهرههاي كشور در عرصههاي مختلف اين روزها حسابي تركاندهاند و خيرخواهي و مردمداريشان را به صورت واضح در چشم ملت فرو كردهاند، اما هيچكس خدماتشان را نميبيند، لذا بنده حقير تصميم بر اين گرفتم كه اقدام به معرفي چهرههاي ماندگار كشور و تجليل از آنها بنمايم، باشد كه موجبات خشنودي خداي باريتعالي و مخلوقاتش فراهم گردد. آمين.
چهره ماندگار در حوزه رسانه : كامران نجفزاده
هرچقدر وجود عادل فردوسيپور براي ما مضر و خانه خراب كن و باعث آبروريزي است، در عوض حضور اين كامران نجفزاده در تلويزيون براي من و شما غنيمتي است كه انصافا تا به حال قدرش را نميدانستيم. درست در روزهايي كه رسانههاي بيگانه مدام اخبار ايران را بطور وارونه و برعكس نشان ميدهند و سعي دارند به دنيا بفهمانند كه در انتخابات ايران تقلبي شده و مردم معترض هم در خيابانها تكه پاره ميشوند، كامران خان همانند يك شير قدم به ميدان نهاد و با بخش خبري بيست و سي اش، مشت محكمي به همه جاي بدخواهان و بخصوص يك جايشان زد (منظورم دهانشان بود، اما از طرز فكرتان خوشم آمد!!!). تلاش نجفزاده در به تصوير كشيدن واقعيات (و يا واقعي نشان دادن تصاوير، حالا چه فرقي ميكند؟ حسن كچل يا كچل حسن) واقعا ستودني است. اين كه بروي و بگردي و قاتل آن پسر نوجوان را از ميان بچه محلهايش پيدا كني و دستش را بگيري و بياوري درست جلوي در خانه متوفي با او مصاحبه كني كه بچه را چطوري زير ماشين له كرده و يا اينكه بگردي در اين تهران پهناور به اين بزرگ مزرگي يك خانوادهاي را پيدا كني كه يك دختري به اسم ترانه داشته باشند و آن ترانه در خارج هم باشد و تازه، نسوخته هم باشد، واقعا كاري است كه تنها از كامران نجفزاده برميآيد و به همين دليل بنده امروز ايشان را به عنوان چهره ماندگار معرفي ميكنم.
چهره ماندگار در حوزه مطبوعات : حسين شريعتمداري
يك روز به يك آقايي ميگويند بيا توي يك آگهي تلويزيوني روزنامه كيهان را تبليغ كن. آن آقا ميايستد جلوي دوربين و يك روزنامه اعتماد ملي نشان دوربين ميدهد و ميگويد : «اعتماد ملي ميخوني؟ گُه ميخوري». و سپس با نشان دادن يك روزنامه كيهان فرياد ميزند :«كيهان بخون». چي؟ جوك بود؟ به جان خودمان اگر جوك باشد. اصلا مگر شما شك داريد كه كيهان بهترين و حرفهايترين و خوبترين روزنامه جهان است؟ خب چه كسي باعث اعتلاي فرهنگي كيهان در اين سطح شده است؟ معلوم است ديگر، حسين آقاي شريعتمداري. در روزهايي كه همهجا حرف از دروغ و تقلب است و عدهاي از سودجويان به نام مردم، ميگويند ما به موسوي رأي داديم پس چرا او انتخاب نشد، شريعتمداري هر روز با چاپ مقالههاي مختلف، ذهن خفته و داغان ما را از خواب خرگوشي بيدار ميكند و بهمان حالي ميكند كه آقاي احمدينژاد همان رئيسجمهور منتخب ملت ايران است و موسوي و خاتمي و كروبي هم كه خائنان وطنفروشي بيش نيستند بايد محاكمه و اعدام شوند. البته دايره فعاليتهاي حسين آقا محدود به روشنگري و شفافسازي در كيهان نيست و اگر رد وي را شبها بگيريد و دنبالش رفته و تعقيبش كنيد، متوجه ميشويد كه مانند مولايش علي، شبها دوره ميافتد و از اين زندان به آن بازداشتگاه رفته و به نوازش يتيمان و بيچارگان و زندانيان و دانشجويان و اينها ميپردازد و از آنجا كه در اين كارها ريا جايز نيست، تمام اين فعاليتها را بصورت سايهوار و مخفي هم انجام ميدهد. پس به حق من ايشان را به عنوان چهره ماندگار انتخاب كردهام.
چهره ماندگار در حوزه نظامي :احمدرضا رادان
سردار خوش برخورد و دوست داشتني با آن لهجه شيرين اصفهاني، يكي از افرادي است كه وقعا به ما خدمت كرده و متأسفانه هيچوقت هم زحماتش ديده نشده. اين درست كه له و لورده كردن جواناني كه اسمشان اراذل و اوباش بود، خيلي جرأت و اينها ميخواهد و خودش كاري است كارستان، اما به نظر بنده مهمترين خدمت رادان به مردم كشور، احياي يكي از شعارهاي انقلابي ما است كه سالها بود توسط خاتمي خائن و دار و دستهاش به فراموشي سپرده شده بود. چي؟ الآن، هم استقلال هست هم آزادي؟ بله، ميدانم. شعار مرده «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» را كه آقاي احمدينژاد 4 سال پيش زنده كرد. منظور من، شعار ديگري است. رادان با ايجاد طرح امنيت اجتماعي و برخورد با «بدحجابي» (با بيحجابي اشتباه نشود) شعار پرمغز و مايهدار «يا روسري، يا توسري» را كه سالها بود شنيده نميشد احيا كرد و با اين كار، ارزشهاي انقلاب اسلاميمان را به جهانيان نشان داد. همچنين خردهكارهاي ديگري نظير بيكار كردن موقتي جوانان مثلا آن مجري دريده و جري و بچه سوسول سيما (فرزاد حسني) و يا تقبل گوشهاي از كارهاي شبانه و سايهوار آقاي شريعتمداري بصورت في سبيل اللهي و براي رضاي خدا و بدون چشمداشت به مال دنيا، باعث شده رادان به عنوان چهره ماندگار انتخاب شود.
چهره ماندگار در حوزه عدالت و قضاوت : سعيد مرتضوي
ديگر كسي نيست كه نداند اكبر گنجي، خائن و مزدور بيگانهاي بيش نيست و دستش با آن مركل و ساركوزي و امثالهم در يك كاسه ميباشد. و همه به ياد داريم در روزهايي كه همين گنجي نان به نرخ روز خور، در زندان اداي اعتصاب غذا را در ميآورد و خودش را به موش مردگي زده بود و در حالي كه همه آدمهاي دنيا و رسانههاي داخلي و خارجي و سازمانهاي بينالمللي خواستار آزادياش از زندان بودند، يك مرد با غيرت محكم در مقابل تمام اين سياهبازيها ايستاد و نگذاشت اكبرخان زيرآبي در برود. سعيد مرتضوي كه از سن 20 سالگي رياست در دادگاهها را تجربه كرده است، نه تنها در مقابل گنجي، بلكه در مقابل تمام روزنامهها و روزنامهنگاراني كه استاد مغلطه و شانتاژكاري هستند يك تنه ايستاد و با كوچكترين انحرافي به چپ، اقدام به قلم نمودن دست قلم به دستان كرد (اين يك تيكه حسابي ادبي شد!). اين همه خدمات را بگذاريد كنار اعترافگيريهاي حرفهاي و قاطع و البته كاملا اسلامي آقا سعيد از متهمان سياسي تا دستتان بيايد وي چه موجود نازنيني است. و البته موجودات نازنين هميشه بدخواهاني دارند و قاضي مرتضوي هم از اين قضيه مستثني نيست. نمونهاش قضيه همان عنصر معلومالحال (زهرا كاظمي) كه جاسوس وطنفروشي بيش نبود و در جريان بازجويي با سر به كفش آقاسعيد زد و سكته مغزي شد، اما بدخواهان و كينهورزان برداشتند داداردودور راه انداختند كه زبانم لال دختره را مرتضوي كشته! حال خودتان قضاوت كنيد، حيف نيست چنين شخصيتي را به عنوان چهره ماندگار معرفي نكنم؟
چهره ماندگار در حوزه مداحي اهل بيت : منصور ارضي
ماه، ماه. بيست. اصلا منصور ارضي يعني بهشت. يعني جنت. يعني خون شهدا. مداح معروف پايتخت را ديگر همه ميشناسند. كيست كه نداند ارضي از همان كودكي طرفدار حق و حقيقت بوده و دشمن سرسخت ثروتهاي بادآورده است؟ كيست كه از داراييها و حجرههاي ارضي در صنف خشتكدوزان اطلاع نداشته باشد. (چيزه ... ببخشيد ... اين يك قسمت براي اينجا نبود! خودتان بعدا پاكش كنيد!) منصور ارضي از افرادي است كه به جريان روضهخواني ما خيلي كمك كرده و مداحاني را پرورش داده كه مانند هلالي، هميشه در عالم عرفان و فضا سير ميكنند، حتي با پيژامه و عرقگير. ارضي همچنين پايهگذار بدعتي نو و تازه در مداحي شده و ثابت كرده ميتوان وسط خواندن زيارت عاشورا يا دعاي عرفه، ييهو و بدون مقدمه شروع به فحش دادن به معانديني همچون قاليباف و حجاريان و خاتمي خائن كرد و مجلس روضه را صفا و معنويتي مضاعف بخشيد. وي همچنين نشان داده كار مداح جماعت فقط روضه خواندن و اشك درآوردن براي آقا اباعبدالله نيست، بلكه وظايف ديگري همچون قمهكشي و قداره بندي، انجام تبليغات انتخاباتي و صدور فتوا پيرامون حرام و حلال بودن شنيدن صدايش براي مردم را نيز بر عهده دارد. به همين دليل و به خيلي دلايل ديگر كه نوشتنش فقط صفحه را كثيف ميكند، بنده منصورخان ارضي را به عنوان چهره ماندگار اين حوزه معرفي ميكنم.
چهره ماندگار در حوزه ورزشي : حسين رضازاده
كوچولوي دويست سيصد كيلويي وزنهبرداري و قهرمان المپيك و جهان، جهان پهلوان حسين رضازاده را همه دنيا ميشناسند. حتي مردم كره ماه هم او را ميشناسند چون احتمالا تنها انساني است كه از روي كره ماه قابل رؤيت است. رضازاده كه لقب تختي (جهان پهلوان) را يدك ميكشد و قاعدتا بايد منش و معرفت تختي را هم همراه آن عنوان، به گردن بيندازد، ثابت كرد تختي با كارهايش فقط خودش را ضايع كرده و گند بالا آورده است. حاج حسين نشان داد دنياي ورزش حرفهاي اين سوسولبازيها را برنميتابد و مردمي بودن و با مردم بودن به درد لاي جرز ميخورد. رضازاده كه مدرك دانشگاهي دارد اما تحصيلات دانشگاهي ندارد و يك داداش هم دارد كه او هم هيچكدام را ندارد، با حضور مستمر در تمام سخنرانيهاي رئيسجمهور مردمي، به همه فهماند كه آن همه زور را براي چه ميزده و نمونههاي آزمايشهايش از كجاها سر در ميآورده است. به اينها اضافه كنيد غم نرفتن به المپيك پكن و غصه مدال نياوردن ايران در وزنهبرداري را كه بيچاره حسين ما را كرده پوست و استخوان. شما بگوئيد، كداميك از ورزشكاران ما لياقت ماندگار شدن را دارد جز جهان پهلوان؟
چهره ماندگار در حوزه هنري : داريوش فرضيايي
اصولا واژه غلط كردم و شكر خوردم را ساختهاند براي آنهايي كه اشتباهي ميكنند و زندگيشان به خطر ميافتد. و واقعا هم شجاعت ميخواهد كه اشتباهت را گردن بگيري و يك ديس شكر را تنهايي ميل كني. حالا اين عموپورنگ دوستداشتني و شيرينزبان ما يك روزي يك اشتباهي كرد و در اجراي زنده برنامه، به جاي آنكه هفت جد و آباد آن بچه كه حيوانات خانگيشان را با مسئولان مملكتي مقايسه كرده بود را مورد عنايت ويژه قرار دهد، هر و هر خنديد. بعدا هم به اشتباهش پي بردندش و حالياش كردند كه مسجد جاي از آن كارها نيست. خب شجاعت ميخواهد اشتباهت را گردن بگيري و چيز بخوري ... يعني عذرخواهي بكني. اينكه داريوش جان ميآيد در مراسم تنفيذ بعضيها در جاي مثلا آقاي الف.ع.هـ.ر مينشيند، خود نشان از شجاعت و بزرگي و فهمديگي يك جوان است. و همين روحيات و اعمال است كه باعث ماندگاري يك جوان در حوزه هنري ميشود.
پ . ن 1 :تو خيلي حوزههاي ديگه هم ميشه چهره ماندگار معرفي كرد، اما ترسيدم وبلاگم ديگه خيلي كثيف بشه.
پ . ن 2 :از تاجزاده هنوز خبري نيست. براش دعا كنيد. براي سلامتي ابطحي و بقيه بازداشتشدگان هم دعا كنيد.
پ . ن 3 :تو روايات اومده امام زمان وقتي ظهور ميكنه كه از اسلام جز اسمش باقي نمونده. شما بگيد، اين اسلامه كه عالم و روحانيش ميگه اطاعت از احمدينژاد مانند اطاعت از خداست؟
منبع ناشناس دریافت از طریق ایمیل: tighunak@gmail.com
چهره ماندگار در حوزه رسانه : كامران نجفزاده
هرچقدر وجود عادل فردوسيپور براي ما مضر و خانه خراب كن و باعث آبروريزي است، در عوض حضور اين كامران نجفزاده در تلويزيون براي من و شما غنيمتي است كه انصافا تا به حال قدرش را نميدانستيم. درست در روزهايي كه رسانههاي بيگانه مدام اخبار ايران را بطور وارونه و برعكس نشان ميدهند و سعي دارند به دنيا بفهمانند كه در انتخابات ايران تقلبي شده و مردم معترض هم در خيابانها تكه پاره ميشوند، كامران خان همانند يك شير قدم به ميدان نهاد و با بخش خبري بيست و سي اش، مشت محكمي به همه جاي بدخواهان و بخصوص يك جايشان زد (منظورم دهانشان بود، اما از طرز فكرتان خوشم آمد!!!). تلاش نجفزاده در به تصوير كشيدن واقعيات (و يا واقعي نشان دادن تصاوير، حالا چه فرقي ميكند؟ حسن كچل يا كچل حسن) واقعا ستودني است. اين كه بروي و بگردي و قاتل آن پسر نوجوان را از ميان بچه محلهايش پيدا كني و دستش را بگيري و بياوري درست جلوي در خانه متوفي با او مصاحبه كني كه بچه را چطوري زير ماشين له كرده و يا اينكه بگردي در اين تهران پهناور به اين بزرگ مزرگي يك خانوادهاي را پيدا كني كه يك دختري به اسم ترانه داشته باشند و آن ترانه در خارج هم باشد و تازه، نسوخته هم باشد، واقعا كاري است كه تنها از كامران نجفزاده برميآيد و به همين دليل بنده امروز ايشان را به عنوان چهره ماندگار معرفي ميكنم.
چهره ماندگار در حوزه مطبوعات : حسين شريعتمداري
يك روز به يك آقايي ميگويند بيا توي يك آگهي تلويزيوني روزنامه كيهان را تبليغ كن. آن آقا ميايستد جلوي دوربين و يك روزنامه اعتماد ملي نشان دوربين ميدهد و ميگويد : «اعتماد ملي ميخوني؟ گُه ميخوري». و سپس با نشان دادن يك روزنامه كيهان فرياد ميزند :«كيهان بخون». چي؟ جوك بود؟ به جان خودمان اگر جوك باشد. اصلا مگر شما شك داريد كه كيهان بهترين و حرفهايترين و خوبترين روزنامه جهان است؟ خب چه كسي باعث اعتلاي فرهنگي كيهان در اين سطح شده است؟ معلوم است ديگر، حسين آقاي شريعتمداري. در روزهايي كه همهجا حرف از دروغ و تقلب است و عدهاي از سودجويان به نام مردم، ميگويند ما به موسوي رأي داديم پس چرا او انتخاب نشد، شريعتمداري هر روز با چاپ مقالههاي مختلف، ذهن خفته و داغان ما را از خواب خرگوشي بيدار ميكند و بهمان حالي ميكند كه آقاي احمدينژاد همان رئيسجمهور منتخب ملت ايران است و موسوي و خاتمي و كروبي هم كه خائنان وطنفروشي بيش نيستند بايد محاكمه و اعدام شوند. البته دايره فعاليتهاي حسين آقا محدود به روشنگري و شفافسازي در كيهان نيست و اگر رد وي را شبها بگيريد و دنبالش رفته و تعقيبش كنيد، متوجه ميشويد كه مانند مولايش علي، شبها دوره ميافتد و از اين زندان به آن بازداشتگاه رفته و به نوازش يتيمان و بيچارگان و زندانيان و دانشجويان و اينها ميپردازد و از آنجا كه در اين كارها ريا جايز نيست، تمام اين فعاليتها را بصورت سايهوار و مخفي هم انجام ميدهد. پس به حق من ايشان را به عنوان چهره ماندگار انتخاب كردهام.
چهره ماندگار در حوزه نظامي :احمدرضا رادان
سردار خوش برخورد و دوست داشتني با آن لهجه شيرين اصفهاني، يكي از افرادي است كه وقعا به ما خدمت كرده و متأسفانه هيچوقت هم زحماتش ديده نشده. اين درست كه له و لورده كردن جواناني كه اسمشان اراذل و اوباش بود، خيلي جرأت و اينها ميخواهد و خودش كاري است كارستان، اما به نظر بنده مهمترين خدمت رادان به مردم كشور، احياي يكي از شعارهاي انقلابي ما است كه سالها بود توسط خاتمي خائن و دار و دستهاش به فراموشي سپرده شده بود. چي؟ الآن، هم استقلال هست هم آزادي؟ بله، ميدانم. شعار مرده «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» را كه آقاي احمدينژاد 4 سال پيش زنده كرد. منظور من، شعار ديگري است. رادان با ايجاد طرح امنيت اجتماعي و برخورد با «بدحجابي» (با بيحجابي اشتباه نشود) شعار پرمغز و مايهدار «يا روسري، يا توسري» را كه سالها بود شنيده نميشد احيا كرد و با اين كار، ارزشهاي انقلاب اسلاميمان را به جهانيان نشان داد. همچنين خردهكارهاي ديگري نظير بيكار كردن موقتي جوانان مثلا آن مجري دريده و جري و بچه سوسول سيما (فرزاد حسني) و يا تقبل گوشهاي از كارهاي شبانه و سايهوار آقاي شريعتمداري بصورت في سبيل اللهي و براي رضاي خدا و بدون چشمداشت به مال دنيا، باعث شده رادان به عنوان چهره ماندگار انتخاب شود.
چهره ماندگار در حوزه عدالت و قضاوت : سعيد مرتضوي
ديگر كسي نيست كه نداند اكبر گنجي، خائن و مزدور بيگانهاي بيش نيست و دستش با آن مركل و ساركوزي و امثالهم در يك كاسه ميباشد. و همه به ياد داريم در روزهايي كه همين گنجي نان به نرخ روز خور، در زندان اداي اعتصاب غذا را در ميآورد و خودش را به موش مردگي زده بود و در حالي كه همه آدمهاي دنيا و رسانههاي داخلي و خارجي و سازمانهاي بينالمللي خواستار آزادياش از زندان بودند، يك مرد با غيرت محكم در مقابل تمام اين سياهبازيها ايستاد و نگذاشت اكبرخان زيرآبي در برود. سعيد مرتضوي كه از سن 20 سالگي رياست در دادگاهها را تجربه كرده است، نه تنها در مقابل گنجي، بلكه در مقابل تمام روزنامهها و روزنامهنگاراني كه استاد مغلطه و شانتاژكاري هستند يك تنه ايستاد و با كوچكترين انحرافي به چپ، اقدام به قلم نمودن دست قلم به دستان كرد (اين يك تيكه حسابي ادبي شد!). اين همه خدمات را بگذاريد كنار اعترافگيريهاي حرفهاي و قاطع و البته كاملا اسلامي آقا سعيد از متهمان سياسي تا دستتان بيايد وي چه موجود نازنيني است. و البته موجودات نازنين هميشه بدخواهاني دارند و قاضي مرتضوي هم از اين قضيه مستثني نيست. نمونهاش قضيه همان عنصر معلومالحال (زهرا كاظمي) كه جاسوس وطنفروشي بيش نبود و در جريان بازجويي با سر به كفش آقاسعيد زد و سكته مغزي شد، اما بدخواهان و كينهورزان برداشتند داداردودور راه انداختند كه زبانم لال دختره را مرتضوي كشته! حال خودتان قضاوت كنيد، حيف نيست چنين شخصيتي را به عنوان چهره ماندگار معرفي نكنم؟
چهره ماندگار در حوزه مداحي اهل بيت : منصور ارضي
ماه، ماه. بيست. اصلا منصور ارضي يعني بهشت. يعني جنت. يعني خون شهدا. مداح معروف پايتخت را ديگر همه ميشناسند. كيست كه نداند ارضي از همان كودكي طرفدار حق و حقيقت بوده و دشمن سرسخت ثروتهاي بادآورده است؟ كيست كه از داراييها و حجرههاي ارضي در صنف خشتكدوزان اطلاع نداشته باشد. (چيزه ... ببخشيد ... اين يك قسمت براي اينجا نبود! خودتان بعدا پاكش كنيد!) منصور ارضي از افرادي است كه به جريان روضهخواني ما خيلي كمك كرده و مداحاني را پرورش داده كه مانند هلالي، هميشه در عالم عرفان و فضا سير ميكنند، حتي با پيژامه و عرقگير. ارضي همچنين پايهگذار بدعتي نو و تازه در مداحي شده و ثابت كرده ميتوان وسط خواندن زيارت عاشورا يا دعاي عرفه، ييهو و بدون مقدمه شروع به فحش دادن به معانديني همچون قاليباف و حجاريان و خاتمي خائن كرد و مجلس روضه را صفا و معنويتي مضاعف بخشيد. وي همچنين نشان داده كار مداح جماعت فقط روضه خواندن و اشك درآوردن براي آقا اباعبدالله نيست، بلكه وظايف ديگري همچون قمهكشي و قداره بندي، انجام تبليغات انتخاباتي و صدور فتوا پيرامون حرام و حلال بودن شنيدن صدايش براي مردم را نيز بر عهده دارد. به همين دليل و به خيلي دلايل ديگر كه نوشتنش فقط صفحه را كثيف ميكند، بنده منصورخان ارضي را به عنوان چهره ماندگار اين حوزه معرفي ميكنم.
چهره ماندگار در حوزه ورزشي : حسين رضازاده
كوچولوي دويست سيصد كيلويي وزنهبرداري و قهرمان المپيك و جهان، جهان پهلوان حسين رضازاده را همه دنيا ميشناسند. حتي مردم كره ماه هم او را ميشناسند چون احتمالا تنها انساني است كه از روي كره ماه قابل رؤيت است. رضازاده كه لقب تختي (جهان پهلوان) را يدك ميكشد و قاعدتا بايد منش و معرفت تختي را هم همراه آن عنوان، به گردن بيندازد، ثابت كرد تختي با كارهايش فقط خودش را ضايع كرده و گند بالا آورده است. حاج حسين نشان داد دنياي ورزش حرفهاي اين سوسولبازيها را برنميتابد و مردمي بودن و با مردم بودن به درد لاي جرز ميخورد. رضازاده كه مدرك دانشگاهي دارد اما تحصيلات دانشگاهي ندارد و يك داداش هم دارد كه او هم هيچكدام را ندارد، با حضور مستمر در تمام سخنرانيهاي رئيسجمهور مردمي، به همه فهماند كه آن همه زور را براي چه ميزده و نمونههاي آزمايشهايش از كجاها سر در ميآورده است. به اينها اضافه كنيد غم نرفتن به المپيك پكن و غصه مدال نياوردن ايران در وزنهبرداري را كه بيچاره حسين ما را كرده پوست و استخوان. شما بگوئيد، كداميك از ورزشكاران ما لياقت ماندگار شدن را دارد جز جهان پهلوان؟
چهره ماندگار در حوزه هنري : داريوش فرضيايي
اصولا واژه غلط كردم و شكر خوردم را ساختهاند براي آنهايي كه اشتباهي ميكنند و زندگيشان به خطر ميافتد. و واقعا هم شجاعت ميخواهد كه اشتباهت را گردن بگيري و يك ديس شكر را تنهايي ميل كني. حالا اين عموپورنگ دوستداشتني و شيرينزبان ما يك روزي يك اشتباهي كرد و در اجراي زنده برنامه، به جاي آنكه هفت جد و آباد آن بچه كه حيوانات خانگيشان را با مسئولان مملكتي مقايسه كرده بود را مورد عنايت ويژه قرار دهد، هر و هر خنديد. بعدا هم به اشتباهش پي بردندش و حالياش كردند كه مسجد جاي از آن كارها نيست. خب شجاعت ميخواهد اشتباهت را گردن بگيري و چيز بخوري ... يعني عذرخواهي بكني. اينكه داريوش جان ميآيد در مراسم تنفيذ بعضيها در جاي مثلا آقاي الف.ع.هـ.ر مينشيند، خود نشان از شجاعت و بزرگي و فهمديگي يك جوان است. و همين روحيات و اعمال است كه باعث ماندگاري يك جوان در حوزه هنري ميشود.
پ . ن 1 :تو خيلي حوزههاي ديگه هم ميشه چهره ماندگار معرفي كرد، اما ترسيدم وبلاگم ديگه خيلي كثيف بشه.
پ . ن 2 :از تاجزاده هنوز خبري نيست. براش دعا كنيد. براي سلامتي ابطحي و بقيه بازداشتشدگان هم دعا كنيد.
پ . ن 3 :تو روايات اومده امام زمان وقتي ظهور ميكنه كه از اسلام جز اسمش باقي نمونده. شما بگيد، اين اسلامه كه عالم و روحانيش ميگه اطاعت از احمدينژاد مانند اطاعت از خداست؟
منبع ناشناس دریافت از طریق ایمیل: tighunak@gmail.com
نظرات