این سه زن و هزار ایراد عجیب و غریب
اگر مدیریت های اجرایی زنان را مترادف با ولایت آنان بر مردان قلمداد کنیم ،آنها نباید وزیر و معاون رئیس جمهور شوند ، و حتی در مدارس دخترانه نیز نباید مدیر زن داشته باشیم زیرا در همان مدارس نیز مردانی مانند سرایدار مدرسه کار می کنند که تحت امر مدیر هستند و از آنجا که طبق این نظریه نباید زنان بر مردان ولایت داشته باشند ، باید مدیر نیز مرد باشد . |
جعفر محمدی- ده روز قبلا از معرفی وزرای پیشنهادی به مجلس ، احمدی نژاد گفته بود که مردم باید منتظر شگفتی هایی در این کابینه باشند و وقتی او سه وزیر زن معرفی کرد ، یکی از این شگفتی ها رقم خورد ؛ احمدی نژاد راست گفته بود.
***
سوسن کشاورز ، فاطمه آجورلو و مرضیه وحید دستجردی ، سه بانویی هستند که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی برای وزارت معرفی شده اند و البته معلوم نیست که بتوانند عنوان اولین وزیر زن را نیزبه خود اختصاص دهند.
با این حال آنچه مسلم است این که اگر هیچ کدام از آنها رأی نیاورند ، باید تا مدت های مدیدی پرونده تصدی پست های عالی توسط زنان در جمهوری اسلامی را مختومه بدانیم ، زیرا اگر مجلس اصولگرای هشتم در دولت اصولگرای احمدی نژاد ، ورود زنان به کابینه را رخصت ندهد ، دیگر به سختی می توان شرایطی مهیاتر از این را تصور کرد و بتوان در آن شاهد وزیر شدن زنان بود.
احمدی نژاد با معرفی چند زن به عنوان وزیر ، سدبزرگی را در مسیر پیشرفت زنان شکسته است ولی اگر مجلس هیچ کدام از این سه زن را به دولت راه ندهد ، سدی بزرگ تر در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی زنان ایجاد خواهد شد.
در چنان صورتی ، چه کسی را باید مقصر دانست؟
پاسخ این سوال را باید در خود زنان معرفی شده و توانمندی هایشان جست ؛ اگر در بررسی مصداقی هر کدام از آنها و بدون توجه به جنسیت ، واقعاً مشخص شود که احمدی نژاد زنان ضعیفی را برای تصدی پست های خطیر وزارت کاندیدا کرده است ، حتماً باید احمدی نژاد را مقصر شناخت که با معرفی چند زن ناکارآمد ؛ "کوپن" حضور زنان در کابینه را این گونه سوزانده است، چرا که در صورت رأی نیاوردن هیچ کدام از این سه زن ، جامعه بر این باور خواهد بود که چون آنها زن بوده اند ، اجازه وزیر شدن نیافته اند و این باور ، البته در جامعه ای که 63 درصد ورودی های دانشگاه هایش را دختران تشکیل می دهند ، غیر قابل هضم و البته هزینه زاست.
اما اگر در میان این سه زن ، دستکم یک نفر وجود داشته باشد که حداقل های لازم را دارا باشد ولی مجلس به او هم رأی ندهد ، بلاشک مجلسی ها را باید نکوهید که رأی نداده اند ، صرفاً به دلیل جنسیت کاندیداها.
در چنان صورتی ، زنان جامعه حق خواهند داشت از نمانیدگان بپرسند که چگونه است در دوران انتخابات ، از زنان انتظار رأی دارند ولی وقتی نوبت خودشان می شود ، زنان را بایکوت می کنند؟!نمی شود که زنان به آنان رأی دهند و آنها به زنان رأی ندهند!
به هر حال ، روز رأی اعتماد ، برای زنان ایرانی که اکثر آنها تحصیل کرده و یادر حال تحصیل اند و چشم به آینده دارند ، روز مهمی است .
***
معرفی سه زن برای عضویت در کابینه بار دیگر مباحث مربوط به حضور زنان در مناصب اجرایی مهم را زنده کرده است و البته باید گفت اینکه چنین بحثی همچنان در جامعه به عنوان یک "موضوع مهم" جاری است ،نشانه خوبی برای زنان نیست؛ چه آن که اگر حضور اجتماعی و سیاسی زنان به عنوان یک اصل مسلم و مبرهن ، جا افتاده بود ، اساساً نیازی به این همه بحث و جدل نبود ولی متاسفانه ، برغم شعارهای دهن پرکنی که در این زمینه وجود دارد ، وقتی صحبت از وزرات یک زن - که در دنیا امری متعارف است -می شود ، همه آن ادعاها و شعارها رنگ می بازد و تو گویی آقایان ، تنها انتظاری که از زنان دارند ، بچه داری و خانه داری وشوهرداری است و صدالبته در راهپیمایی ها شرکت کردن و دیگر هیچ!
به راستی اگر قرار است زنان نتوانند حتی در صورت توانمند بودن ، در رقابت با مردان ، مناصب عالی را احراز کنند ، پس این همه شعار و تشکلات مربوط به زنان و پذیرش آنان در دانشگاه ها و ... برای چیست؟ اگر زنان باید همچنان در سطوح پایین و حداکثر متوسط جامعه نقش آفرین باشند ، آقایان مسوول لطف کنند و من بعد ، از عدم وجود تبعیض بین زنان و مردان سخن نگویند!
به راستی این چه منطق عجیب و غریبی است که اگر برای تصدی یک پست، زنی توانمندتر از مردان وجود داشته باشد ، باید او را به "جرم" زن بودن کنار گذاشت و مردی ضعیف تر رابه کار گماشت؟
اگر این کار را خیانت به جامعه به دلیل محروم کردن مردم از یک مدیر قوی ننامیم ، چه عنوانی برای آن می توان نهاد؟ کج اندیشی ، اندیشه های مردسالارانه ، تحجر و یا ... ؟!
***
این روزها ، زیاد می گویند که نباید مجلس به زنان رأی اعتماد بدهد و علت های جالبی هم برای این "نباید" مطرح می کنند .
البته اصل استدلال های بعضی نمایندگان که فلان کاندیدای زن ، فاقد توانمدی های لازم مدیریتی برای وزیر شدن است ، قابل پذیرش است کما این که درباره آقایان نیز چنین سخنانی مطرح است ولی روی سخن در این بخش ، با کسانی است که اساساً وارد مصداق ها و توانایی یا ناتوانی های فردی این سه زن نمی شوند بلکه در همان اول کار می گویند که چون این سه ، زن هستند ، پس "مردود"ند و نباید وزیر شوند.
از جمله علت هایی که مطرح می کنند این است که شرعاً نباید زنان بر مردان ولایت داشته باشند و اگر زنی وزیر شد ، بر مردان زیر مجموعه اش امر و نهی می کند و بدین ترتیب بر آنان ولایت پیدا می کند و دین به خطر می افتد!
درباره این استدلال ، نکاتی چند مختصراً مورد اشاره قرار می گیرد:
1- اگر این سخن را بپذیریم ، باید به قائلان آن بگوییم که چرا وقتی زنی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست شد ، فریاد وااسلاما سر ندادند؟ مگر معاون رئیس جمهور شدن ، شأنی کمتر از وزارت دارد؟ و مگر او بر مردان مجموعه اش مدیریت و به تعبیر شما ولایت ندارد؟
آیا قائلان به این نظریه ، به تئوری "یک بام و دو هوا " نیز معتقدند یا این که چون وزارت ، عنوان دهن پرکنی است ، به تکاپو افتاده اند؟!
وانگهی اگر مدیریت های اجرایی زنان را مترادف با ولایت آنان بر مردان قلمداد کنیم ، نه تنها آنها نباید وزیر و معاون رئیس جمهور شوند ، بلکه حتی در مدارس دخترانه نیز نباید مدیر زن داشته باشیم زیرا در همان مدارس نیز مردانی مانند سرایدار مدرسه کار می کنند که تحت امر مدیر هستند و از آنجا که طبق این نظریه نباید زنان بر مردان ولایت داشته باشند ، باید مدیر نیز مرد باشد و الا کجای اسلامی که آقایان مدعی آن هستند ، آمده است که اگر مردی سرایدار بود ، زنان می توانند بر او ولایت داشته باشند؟!
همچنین با این استدلال باید در جامعه اسلامی ، مانع از مدیرعاملی و عضویت زنان در هیات مدیره های شرکت های خصوصی نیز شد.
2- گذشته از مورد مذکور باید توجه داشته باشیم که وزیر ، چه مرد و چه زن ،اصولاً ولایت ندارد. او فقط مجری قانون و مصوبات مجلس است و وظیفه مدیریت و تدبیر و تمشیت امور را دارد و نه صلاحیت فرمانروایی و حکمرانی.
حتی اگر بحث ولایت در این زمینه موضوعیت داشته باشد ، ولایت مجلسی ها پررنگ تر است زیرا مجلسی ها که تعدادی از آنان نیز زن هستند ، رسماً بر دولتمردان نظارت و به قدری قدرت دارند که حتی می توانند رئیس جمهور و وزیران را عزل کنند.
اگر امور کاری و اجرایی را مترادف با ولایت بدانیم و بر منع اعمال این ولایت از سوی زنان برمردان باور داشته باشیم ، آنگاه باید در اولین فرصت ، قانونی به تصویب برسد که زنان نماینده مجلس ، حق احضار و استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به دولت"مردان" را نداشته باشند و قانون اساسی هم بدین شکل اصلاح شود که نظارت بر دولت ، فقط در صلاحیت نمایندگان مرد مجلس است و نمایندگان زن در مسائلی مانند استیضاح ، صرفاً نقش مستمع آزاد را ایفا می کنند!
3- کسانی که بحث منع ولایت زن بر مرد را مطرح می کنند و وزرات زنان را مصداق این موضوع می دانند ،به این پرسش پاسخ دهند چگونه حضرت خدیجه (س) به عنوان یک تاجر ثروتمند بر مردان تحت امرش مدیریت داشت و به عنوان کارفرما ، آنان را امر و نهی می کرد؟
همچنین بد نیست این افراد حکایت قرآنی ملکه سبا که زنی فرمانروا بود را بار دیگر ، اما با دقت بیشتر ، بخوانند.
4- مقام معظم رهبری نیز به عنوان ولی فقیه ، تا کنون ایراد شرعی و مسائلی از قبیل مترادف دانستن وزارت زنان با ولایت بر مردان و منع آن را مطرح نکرده اند.
بدیهی است اگر این امر خلاف شرع بود ، ایشان حتماً مانع می شدند.
حال بعضی ها چرا کاسه داغ تر از آش شده اند ، الله اعلم!
از جمله ایرادات دیگری که بعضاً طرح می شوداین است که در صدر اسلام ، هیچ زنی به سمت های حکومتی منصوب نشد و لذا ما هم باید به تبعیت از حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) زنان را به سمت های ارشد ، راه ندهیم!
اگر این قیاس صحیح باشد- که نیست - باید گفت که در این زمینه تا کنون اسلام و سنت پیامبر اسلام (ص) در جمهوری اسلامی در بالاترین سطوح زیر پا گذاشته شده و با انتصاب زنانی به عنوان معاون رئیس جمهور و مدیرکل و حتی شهردار و ... بر خلاف اسلام عمل شده و هیچ کدام از مراجع معظم تقلید و امام راحل(ره) و رهبر انقلاب و متدینین ، اعتراضی به این گناه آشکار نکرده اند!
وانگهی همه چیز را باید در ظرف زمانی و شرایط خاص خودش بررسی کرد.
صدر اسلام همزمان بود با مقطعی که پیامبر اکرم (ص) تازه توانسته بودند دختران را از زنده به گور شدن نجات دهند ؛ آیا در آن سال ها و حتی در زمان حضرت علی(ع) می شد قشری را که تا دیروز باید زنده به گور می شد را حکومت داد و آیا اساساً زنان آن روزگار و آن جامعه عرب، توانایی تصدی مناصب حکومتی را داشتند؟
آیا شرایط زنان آن زمان با زنان معاصر ایرانی که همانند مردان تحصیلکرده و توانمند هستند همانند است که حکم یکسانی را هم درباره هر دوی آنان صادر کنیم؟
به علاوه اگر پیامبر اکرم(ص) کاری نکرده باشند ، دلیل حرام بودن آن کار نیست بلکه شاید به این علت بوده باشدکه شرایط مناسب انجام آن کار پیش نیامده است.
به عنوان مثال ، حضرت محمد(ص) نامه هایی به پادشاهان معروف آن روزگار نوشتند و هیأت هایی را به نزد آنان فرستادند تا به اسلام دعوت شان کنند ولی هیچ کدام از افرادی که از جانب حضرت رسول(ص) اعزام شدند ، زن نبودند.
این درحالی است امام راحل(ره) ، وقتی به گورباچف نامه نوشتند و در هیأت اعزامی شان به مسکو ، یک زن را نیز فرستادند و خانم دباغ همراه مردانی چون آیت الله جوادی آملی ، به شوروی سابق رفتند تا پیام هدایت امام را به آخرین رئیس جمهور آن کشور برسانند.
حال با استدلالی که بعضی ها می کنند ، باید بگوییم چون در هیات های اعزامی پیامبر اسلام(ص) به نزدپادشاهان زمانه ، هیچ زنی وجود نداشت ، کار امام (ره) خلاف سیره نبوی (ص) بود؟!
بدیهی است چنین نتیجه ای باطل است ، زیرا عدم اعزام سفیران زن به نزد پادشاهان ، علل دیگری داشت از جمله الزام سفر سخت چندین ماهه یا عدم پذیرش دنیای آن روز؛ عللی که در زمان امام راحل(ره) مرتفع شده بودند و لذا دیدیم که ایشان به عنوان یک مجتهد جامع الشرایط ، زنی را در هیات ویژه اعزامی به مسکو منصوب کردند.
مخالفان حضور زنان در مناصب مدیریتی همچنین می گویند که مدیریت ، مستلزم مواجهه و نشست و برخاست با مردان است و از این رو ، زنان نمی توانند در پست های مدیریتی ، مقررات شرعی را به طور دقیق رعایت کنند.
این سخن اگر مقبول افتد ، باید از فردا کل زنان را خانه نشین و در اندرونی ها محبوس و از تحصیل محروم شان کرد زیرا به جز معدودی کارهای کاملاً زنانه ، کدام یک از مسوولیت های زیر و درشت اجتماعی ، بدون مواجهه و تعامل با نیم دیگر جامعه یعنی مردان میسر است؟
راستی، مگر خانم دباغ که در سطور پیشین ذکری از ایشان شد ، در سفر به مسکو - در مسیر رفت و اقامت و برگشت - ناگزیر از مواجهه و مکالمه با مردان نبود؟ پس چرا امام(ره) ایشان را به آن سفر فرستادند؟
و باز براستی ، چگونه است که در عرصه های سخت ، مانند انقلاب و حضور در صحنه مبارزه ، زنان می توانند دوشادوش مردان حرکت کنند و هزینه بدهند و در راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن ، شعارهای مختلف را درحضور هزاران مرد فریاد کنند ولی وقتی نوبت به پست گرفتن و وزیر شدن و این قبیل مسائل می رسد ،حضور زنان و مواجه شان با مردان ، ناقض دین می شود و رگ های غیرت متورم می شود؟!
به علاوه کسانی که فعالیت زنان در مدیریت ها را مترادف با نقض شرعیات از جانب آنان می شمارند ، به انبوه زنانی که هم اکنون با پایبندی به اخلاق و اصول دینی مشغول کار و فعالیت اند ، رسماً تهمت معصیت می زنند که این خود ، از بسیاری گناهان دیگر -که نگران وقوع شان هستند - گناهی بزرگ تر است.
گذشته از همه این ها ، این یک گزاره تردید ناپذیر است که اگر زنی سلامت اخلاقی داشته باشد ، در هر موقعیتی دامن خود را پاک نگه می دارد و اگر التزام دینی داشته باشد،حتماً مقید به مقررات آن در هر جایگاهی خواهد بود و اگر در این زمینه ها مشکل دار باشد ، پشت درهای بسته نیز نمی توان از بابت او آسوده خاطر بود و همچنین است درباره مردان.
بنابر این ، محبوس کردن و محدود کردن های فراتر از دین ، یا ستم پیشگی است درباره پاکان و یا آب در هاون کوبیدن است در خصوص کج روان.
***
اگر نمایندگان مجلس یک ، دو با هر سه زن معرفی شده را فاقد توانمندی های لازم برای وزیر شدن بدانند ، قاعدتاً نباید وزارتخانه ها را به فرد یا افراد ضعیف بسپارند و این اصل بدیهی ، بر سایر گزینه های پیشنهادی نیز حاکم است ولی اگر نماینده ای رأی اعتماد یا عدم اعتماد خود را مبتنی بر جنسیت کند ، در عدالت و درایت او باید تأملی دوباره داشت.
منبع:عصر ایران
صدای شیعه
نظرات