ترجمه باقر مومنی
کافه مونث.... مدرسه فمينيستى:
آريل دورفمان شاعر شيليايى (Ariel Dorfman) (۶ مه ۱۹۴۲، بوئنوس آيرس - ) نويسنده، نمايشنامهنويس، روزنامهنگار و فعالحقوق بشر است. وی در سال ۱۹۹۶ برنده جايزه Writers� Guild of Great Britain Award شدهاست. محل تولد اوآرژانتين است اما پس از تولد ، خانوادهاش به ايالات متحده و سپس شيلی نقل مکان کردند. يادگارهاى ادبى بسيارى درباره وقايعكشورهاى تحت حكومت هاى ديكتاتورى از او به جاى مانده است . قطعه شعر " وصيت" توسط باقر مومنى مترجم و پژوهشگر سياسیايران ترجمه شده است . شعر و ادبيات متعهد،همواره بارِ سخن گفتن زيرتيغ را برعهده داشته است . اين بار نقالِِ ِ نغزگو و راوىاعترافات "دورفمان" است كه سخن مى گويد....
وقتی به تو ميگويند، که من در زندان نيستم،باور مکن!
بايد روزی اين را اعتراف کنند!
وقتی به تو ميگويند، که من آزاد شدهام، باور مکن!
روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفتهاند
وقتی به تو ميگويند، که من به خودم خيانت کردهام،باور مکن!،
روزی بايد اعتراف کنند که من به حزبم وفادار بودهام
وقتی به تو ميگويند که من در فرانسه بودهام،باور مکن!،باور مکن،
وقتی به تو نشان ميدهند شناسنامهی جعلی مرا، باور مکن!، باور مکن،
وقتی که به تو نشان ميدهند، تصوير جنازهی مرا.، باور مکن،
وقتی به تو ميگويند که ماه، ماه است، که اين صدای من است بر نوار، که اين امضای من است بر کاغذ،
اگر به تو بگويند که يک درخت، درخت نيست، باور مکن!،
باور مکن هيچ چيز را،
از هر آنچه به تو ميگويند.،
هيچ چيز را از آنچه به تو قول ميدهند،
هيچ چيز را از آنچه به تو نشان ميدهند.،
و سرانجام روزی ميرسد،
که از تو ميخواهند بيايي، جنازهی مرا شناسايی کني،
و تو در پيش روی خويش مرا ميبيني،
و صدايی به تو ميگويد: او از شکنجه جان به در برده است،
او مرده است!
وقتی که به تو ميگويند
که من، به تمامي،
مطلقن
برای هميشه مردهام ..
باور مکن!، باور مکن!، باور مکن....
5 شهریور 1388 08:54
مطلب را به بالاترين بفرستيد از روشنگری
نظرات