نخستین یادداشت سمیه توحیدلو پس از آزادی

سلام دوباره

آمده ام که گرد این خانه را بتکانم. گردی که نه به خواست من که به جبر بر این خانه نشست . آمدم که بنویسم و بخوانم و بدانم که چه گذشت بر این سرزمین در این زمانی که نبودم که بسیار کسان خواستند برایم از روزهایی که گذشت بگویند و نشد.

از طرف دیگر هفتاد و یک روز برای تجربه کردن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای لمس کردن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای خلوت کردن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای نگریستن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای فهمیدن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای غصه خوردن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای ترسیم راه آینده زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای ننشستن و به نشستن نیاندیشیدن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای پیمان با خدا بستن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای آماده میهمانی رمضان شدن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای فهمیدن فرق ظلم و بی عدالتی زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای آرام بودن و تمرین صبر کردن زمان خوبی بود. هفتاد و یک روز برای بر عهد صداقت و صراحت ماندن زمان خوبی بود. این هفتاد و یک روز حرفهای زیادی برایم به همراه داشته. حرفهایی برای گفتن و حرفهایی برای نگفتن که گاهی سرمایه دل است و گاهی بغض فرو خفته.

اما امروز آمدم اینجا که نه از دیروز و نه از هفتاد و یک روز که از فردا بنویسم. برای فردایی که امیدواریم. برای فردایی که رسالت ها در آن داریم. برای فردایی که منتظریم.

به امید رهایی و آزادی و آزادگی همه همراهان در بند

مرا چو خلعت سلطان عشق می دادند

ندا زدند که حافظ خموش باش خموش

از وبلاگ بر ساحل سلامت

بالاترین دلیشس توییتر فرندفید فیس‌بوک Share in Google Reader

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی