گزارش آسوشیتدپرس جزییاتی از برخورد با زنان بازداشت‌شده در زندان

جزییاتی از  برخورد با زنان بازداشت‌شده در زندان
سخنان نازی، فردی که در محافل اصلاحطلب شناخته شده است، بهطور مستقل تائید نمیشود اما زندانیان پیشین و گروههای حقوق بشر یادآور شدهاند که چنین رفتاری با زندانیان که ترکیبی از ترس و متقاعدسازی است، به «شکنجه سفید» معروف است و افراد معمولی و سیاستمداران مخالف هم تجربه این شکنجه را داشتهاند

مردمک

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی که برگرفته از گفتوگوی تلفنی با یکی از زنان بازداشتشده پس از انتخابات است، جزییاتی از نحوه برخورد با بازداشتشدگان در بازداشتگاهها را تشریح کرده است.

براساس این گزارش، نازی، دانشجوی 29 ساله که به تازگی از زندان آزاد شده با ستاد مهدی کروبی، نامزد معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، همکاری داشته است.

آسوشیتدپرس مینویسد که بازجو از نازی بابت سئوالهایی درمورد نقش او در تظاهرات پس از انتخابات جنجالی عذرخواهی کرده است.

اما بعد از این عذرخواهی، این زندانی را مجبور میکند مدت چهار ساعت و نیم زیر نور آفتاب مقابل دیوار در حیاط زندان اوین با چشمانی بسته، دستبند به دست و چادر به سر بنشیند.

بازجو به او گفته بود: آمریکا دشمن ما است. چرا اینقدر ضعیف هستید که نمیتوانید این را درک کنید. آمریکا از این موقعیت بهرهبرداری میکند و میخواهد کشور را غارت کند. آنها به فکر منافع و مصالح شما نیستند.

سخنان نازی، فردی که در محافل اصلاحطلب شناخته شده است، بهطور مستقل تائید نمیشود اما زندانیان پیشین و گروههای حقوق بشر یادآور شدهاند که چنین رفتاری با زندانیان که ترکیبی از ترس و متقاعدسازی است، به «شکنجه سفید» معروف است و افراد معمولی و سیاستمداران مخالف هم تجربه این شکنجه را داشتهاند.

نازی روز شنبه 30 تیر را یادآوری می‌کند که یک روز قبل از آن آیت‌الله خامنه‌ای به رهبران مخالف هشدار داده بود به تظاهرات خیابانی پایان دهند در غیر این‌صورت مسئول خونریزی‌ها هستند.

وی در شرایطی دستگیر شده بود که هنگام ظهر یک مرد مسلح لباس‌شخصی، مقابل یک مغازه کتاب فروشی در خیابان شلوغ انقلاب به او دست‌بند می‌زند.

کمی پیش از او هم دو مرد جوان طرفدار میرحسین موسوی، دیگر نامزد معترض به انتخابات، بازداشت شده بودند و به او گفته بودند که به او کمک می‌کنند فرار کند اما وقتی به گشت پلیس رسیدند او را به سمت گیت هل دادند و درواقع او را فریب داده بودند.

شروع آزار در بازداشتگاه

دو مامور چند بار با مشت به کمر نازی کوبیده و او را به سمت زیرزمین و بازجویی هل می‌دهند.

یکی از زنان نگهبان، نازی را به دلیل داشن پوستری در کوله پشتی خود با عبارت «به نام دموکراسی» مسخره می‌کند که چرا «به نام خدا» ننوشته است.

یکی از نگهبانان هم از نازی بازخواست کرده بود که چرا عضو «کمپین یک میلیون امضا برای حقوق زنان» بوده است.

تا ساعت چهاربعدازظهر آن روز تعداد بازداشتی‌ها به یکصد نفر رسیده بود که بیشتر آنها مرد بودند.

ماموران 19 زن ازجمله نازی را با چشمانی بسته در یک خودروی ون سوار کرده درحالی که دست‌هایشان را به صندلی‌ها بسته بودند.

هربار که یکی از زنان بازداشت شده در این خودرو سخنی می‌گفته با توسری روبه‌رو می‌شده و یک بار هم یک مامور مرد داخل خودرو شش بطری پر از آب را به سوی آنها پرتاب کرده بود.

نازی، چشم بند خود را آهسته بالا می‌زند و می‌بیند که ماموران در خیابان با باتوم به سر 60 مرد جوان می‌کوبند در حالی‌که از سر و روی آنها خون جاری شده است.

نازی و دیگر زنان بازداشتی به منکرات وزرا برده می‌شوند و آنها را در اتاق‌های بسیار تنگ و تاریک و بدون پنجره حبس می‌کنند.

با سپیده صبح زنان فریاد می‌زنند زیرا یک مادر جوان ناله می‌کرده که کودک سه ساله‌اش را در خانه تنها گذاشته و هنگام خرید بازداشت شده است.

شکنجه سفید

بعد از 15 ساعت به این زنان بازداشتی اجازه می‌دهند فقط یک بار از توالت استفاده کنند و بعد در یک اتاق بزرگ به آنها برگه‌هایی می‌دهند که دلیل بازداشت‌شان را بنویسند.

ظاهر یک بازجوی میانسال و دستیار جوان او که هردو زنجیر طلا به گردن داشتند، مانند ماموران رژیم اسلامی نبود.

یک بازجوی جوان به نازی می‌‌گوید که جرم او سنگینتر از دیگران است زیرا او عضو کمپین یک میلیون امضا است. اما اگر نازی ورقه وثیقه یک میلیارد ریال را امضا کند، همان شب آزاد میشود.

اختلال علیه نظم و قانون، اقدام علیه امنیت ملی، تخریب اموال عمومی و مشارکت در تجمعات غیرقانونی، اتهامهای نازی اعلام شد.

نازی هیچ‌یک از این اتهام‌ها را نمی‌پذیرد و بازجو دستور می‌دهد چشم‌بند و دست‌بند او را بازکنند و درعین حال به نازی تاکید می‌کند که این اتهام‌ها علیه نازی پابرجاست حتی اگر او ورقه را امضا نکند.

اما دستیار جوان بازجو سعی می‌کند نازی را به امضای ورقه اتهام‌ها متقاعد کند و وقتی نازی سئوال می‌کند که درصورت امضای این ورقه، به خانه خواهد رفت، به او تاکید می‌کند که «امضای وثیقه یعنی این که امشب آزاد می‌شوی.»

اما لحظهای که نازی ورقه را امضا میکند بازجو دستور میدهد چشمبند و دستبند به او بزنند و او را به اوین ببرند.

ساعت دو صبح نازی و شش بازداشتی را به اوین میبرند در شرایطی که ماموران زندان میگویند که ظرفیت زندان بیش از حد تکمیل شده و اتاق خالی وجود ندارد.

در همین حال شش اتوبوس وارد محوطه اوین میشود درحالی که دستهای بازداشتیها به پنجرههای اتوبوسها بسته شده بود.

یک گروه شش نفره شامل نازی به یک اتاق برده میشوند که توالت و دستشویی دارد و یکی از آنها که به تازگی جراحی سرطان سینه داشته، به نازی میگوید که پیش از انتقال از بازداشتگاه شاهپور به اوین، مورد آزار جنسی واقع شده است.

دو دختر 16 ساله هم به دلیل دوچرخهسواری در یکی از خیابانهای تهران، نزدیک محل تظاهرات، بازداشت شده بودند.

به غذا کافور زده بودند و لبهای زندانیان از طعم کافور بیحس شده بود. آب قابل آشامیدن نبود و بسیاری از زندانیان حال تهوع گرفته بودند.

صبح روز بعد نازی را چشمبسته و دستبند زده به مرکز بازجویی اوین میبرند و در آنجا بازجو در حالی که واژگان کثیف بهکار میبرد، به او میگوید پاسخها را در پایین صفحه بنویسد.

بازجو به مدت سه ساعت و نیم نازی را عذاب داد، یک سئوال را بارها روی کاغذ مینوشت و هربار از نازی جواب مکتوب میخواست.

چرا به کروبی رای دادی؟ چرا کروبی را به موسوی ترجیح دادی؟ چقدر پول گرفتی؟ محل تشکیل جلسات و این که نازی در ستاد تبلیغاتی حجاب داشته است، نمونه سئوالها بودند.

بازجو از نازی پرسیده بود که آیا پیش از انتخابات برنامه داشتید که درصورت بازنده شدن نامزد شما، ناآرامی ایجاد کنید؟

آخرین بازجویی از نازی چهارساعت و نیم طول کشید و بازجو به او گفت «وقتی عدهای با هم دستگیر میشوند از این اتفاقها میافتد. برخی از بازداشتیها بیگناه هستند

بازجو از او سئوال کرد که چرا در شرایط متشنج به خیابان آمده و برای او یک ساعت درمورد تلاش فرصتطلبها برای بیثبات کردن کشور و اهداف آمریکا سخنرانی کرد.

نازی یک هفته پس از دستگیری با سپردن وثیقه آزاد شد و درحال حاضر منتظر حکم دادگاه است.
برداشت از مردمک

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی