سجاده: فرش عنف و تجاوز


سروده ای از غزلبانوی شعر:
سیمین بهبهانی


سجاده
، فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!

بر قتلعام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را؟


الله اکبر است که هرشب، همراه جانِ آمده بر لب

آتشفشان به بال شیاطین، کردهست پارهپاره فضا را


از شرع غیر نام نماندهست، از عرف جز حرام نماندهست

بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه، قلب ندا را


انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بیگناه که خوردند

شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبرویِ حیا را


سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آن‌چنان‌که نبودند

کو چارهساز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را؟


زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند

آنانکه عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را


سجاده تار و پود گسستهست، دیوی بر آن به جبر نشسته‌‌ست

گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را!

از وبلاگ : بوی کاغذ

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی