موقعیت طوفانی ایران

حکومت های خودکامه سرنوشت حکومت خود را به سرنوشت کشور پیوند می زنند. بی ثباتی رژیم و جنگ قدرت در داخل نظام اثر مستقیم بر ثبات و امنیت ایران دارد. تا پیروزی حاکمیت ملی، آینده طوفانی در انتظار ایران است.

همراه با عدم قدرت رژیم برای حل بحران مشروعیت، هرروزه اختلافات در هیئت حاکمه ابعاد گستردتری به خود می گیرند، تا کی به مرحله ی از هم گسیختی کامل برسد. ميان نهادها و پايگان مذهبی با حکومت، نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران که از ابتدای انقلاب تا چندی پیش جبهه ی متحدی را تشکیل می دادند، شکاف ترميم ناپذیری بوجود آمده است. رژیم درهم شکسته و تضعيف شده اسلامی، علاوه بر مسایل داخلی خود با خشم ملتی است روبروست که به نظر می رسد، به چیزی کم تر از تغییرات اساسی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رضایت ندهد.
فاصله حکومت با پايوران دين هر روز گسترده تر می شود. تمامی آخوندهای درجه ی یک شیعه یا با حکومت کنونی به طور آشکار در تضاد هستند و مخالفت خود را ابراز می کنند یا دستکم از حکومت دفاع نمی کنند. در حالی که تنها چند آخوند دست دوم را می توان یافت که از رییس جمهور حمایت می کنند، اما در ميان مراجع تقلید کسی را نمی توان یافت که به طور آشکار حمایت خود را از این حکومت ابراز کرده باشد. و از آنجا که رهبر رژیم، حمایت خود را از رییس جمهور اعلان کرده، اما قادر به حل بحران و پيامدهای تشديد کننده حمايت خود نبوده است، ناگزير لبه تیز حمله ی آخوندهای مخالف، هر روز بیش تر متوجه وی می گردد. چندین تن از آخوندهای مجلس خبرگان به طور آشکار خواستار تشکیل اين مجلس و رسیدگی به موقعیت رهبر رژیم گردیده اند. امری که در تاریخ جمهوری اسلامی غیر قابل تصور بود. رییس مجلس خبرگان نیز، هم از نظر شخصی و هم عقیدتی از مخالفان سرسخت رییس جمهور و هم اکنون رهبر نیز می باشد. تصور این که مجلس خبرگان رای به عدم صلاحیت رهبر دهد، دیگر خیال پردازی نیست.
از سوی دیگر خواست دستگیری و محاکمه رهبران کنونی مخالفین از جمله موسوی، خاتمی، کروبی، محتشمی پور هر روز پرسروصدا تر می گردد. در هر کودتا، نخستین گام دستگیری و قطع ارتباط رهبران با ملت می باشد. تا کنون رژیم از چنین اقدامی که بدون شک با واکنش تند ملت روبرو خواهد شد، خوداری کرده است. اما نمی توان دستگیر نشدن این افراد را تنها به واکنش ملت مربوط دانست. بخشی از آن به خاطر وجود چند دستگی و اختلاف شدید در داخل سپاه و دستگاه های امنیتی از یک طرف و از سوی دیگر اختلاف آنان با حکومت می باشد.
احمدی نژاد برای خریدن حمایت سپاه پاسداران، در نخستین دوره ریاست جمهوری خود، آنان را وارد قرادادهای وزارت نفت و معاملات نفتی کرد. برآورد می شود که در حال حاضر دستکم 6 میلیارد دلار قرادادهای گوناگون نفت و گاز با سپاه بسته شده است. بر اثر دست اندازی به چنین درامد شگرفی، به ناگه گروه بسیار ثروتمندی در میان سرداران سپاه بوجود آمده است. اختلاف درآمد میان این دسته با گروه هایی که به چنین ثروتی دست رسی ندارند، به ویژه در میان واحد های رزمی، نا رضایتی شدیدی در میان فرماندهان سپاهیان به وجود آورده است. بدنه سپاه نیز انسجام و همبستگی لازم را ندارد و حتا برآورد می شود که بیش ترین تعداد به "اصلاح طلبان" متمایل هستند. همزمان ارتش که از مزایای به دست آورده شده وسیله ی سپاه محروم بوده است، بایستی از وضعیت موجود بشدت ناراضی باشد. از گزارش ها چنین برداشت می شود که گزینه ی جدید رییس جمهور برای وزارت نفت، از سپاهیان خواهد بود تا با چنين رشوه بزرگی حمايت اين نهاد که در نهایت دوام رژیم بر دوش آن بنا شده، تضمين گردد. عليرغم اين باید توجه کرد که هر قدر سپاه به منابع مالی دست یابد، اختلاف و چند دستگی در داخل آن، با نسبت بیش تر، افزایش خواهد یافت. اکنون روشن شده است که وزارت اطلاعات با دیگر نهادهای اطلاعاتی کشور دارای اختلافات سترگی می باشد. چند دستگی و تفرقه در میان این ارگان ها که بخش بزرگی از بار امنیت رژیم را به دوش می کشند می تواند تا برخورد آشکار میان آن سازمان ها پیش رود.
رهبر نظام پس از دوران کوتاهی در دوره ریاست جمهوری خاتمی، هر روزه قدرت بیش تری را به خود جذب کرد. در سایه ی این قدرت تازه به دست یافته بود که در انتخابات چهار سال پیش توانست، رییس جمهور کنونی را که تا آن زمان گمنام بود، به دور دوم انتخابات و مقام ریاست جمهوری برساند. در انتخابات اخیر نیز با کودتایی که با همدستی يکديگر انجام دادند او را به ریاست جمهوری رساند. اما از همان آغاز جنبش ملی نشانه های اختلاف ناشی از زیاده طلبی احمدی نژاد، به طور آشکار هویدا گردید. شکی نمی توان کرد که این اختلاف در گزینش وزاری جدید به ویژه در مورد پست های وزارت نفت، دفاع، خارجه، کشور و معاون اول رييس جمهوری شدیدتر خواهد شد. هریک در بر گماردن وزاری وفادار به خود و در مقام های کلیدی ياد شده پا فشاری خواهند کرد.
تمام این تحولات در داخل رژیم در حالی انجام می گیرد که گسل میان ملت و بخش مهمی که از رژیم جدا شده از یک سو و از سوی دیگر نهاد رهبری، حکومت و بازوی سرکوبگر آن، و دیگر بازوی آن قوه قضاییه، هر روزه ژرف تر می گردد. با پخش اخبار مربوط به تعداد کشته شدگان، زندانیان، ميزان سبعيت شکنجه و تجاوز در زندانها، راه های آشتی و امکان همزیستی از میان برداشته می شود. حتا اگر افرادی از هییت حاکمه سابق نیز خواستار کنار آمدن با حکومت باشند، قادر به سرانجام رساندن چنين امری نخواهند بود. زیرا به سرعت وسیله ی ملت کنار گذارده شده و موقعیت کنونی خود را از دست خواهند داد. حتا تشکیل نوعی دولت ائتلافی و یا به اصطلاح "دولت آشتی ملی" که روزی می توانست کارساز باشد، دیگر دیر شده است. یکی از طرفین درگیر مجبور است که به طور کامل حذف شود.
در ميان انبوه تناقضات موجود در سرشت نظام اسلامی و تعارضات آن که تمامی رژیم را به سوی ازهم گسیختگی کامل به پیش می برد، دیگر موضوعات حیاتی مانند اقتصاد و سیاست خارجی به دست فراموشی سپرده شده اند. اقتصاد کشور روندی به جز بدتر شدن در پیش ندارد. همین وضعیت در سیاست خارجی نیز حکم فرماست. در حالی که جنگ و بی ثباتی با شدت در سه کشور همسایه پاکستان، افغانستان و عراق در جریان است، نظام اسلامی به خاطر مسایل داخلی از پرداختن به آنان که دارای ارتباط مستقیم با امنیت ملی ایران است، غافل می باشد.
سوریه، تنها متحد رژیم در منطقه، به سرعت در حال عادی سازی روابط خود با غرب است. پس از انجام چند ملاقات مهم اخیر میان سوری ها و آمریکایی ها، بنظر می رسد که بهبود روابط میان دو کشور در راه باشد. اگر چنین چیزی به وقوع پیوندد که احتمال آن بسیار است، یکی از برگ های برنده رژیم از دست خواهد رفت و همزمان جبهه ی عرب های ضد نظام اسلامی توانمندتر خواهد شد. سیاست محاط رژیم که طرح آمریکا بود، به نظر می رسد که کم کم در حال شکل گرفتن است. روسیه، تنها حامی درخور خارجی رژیم، با آگاهی از تنفر ملت، به احتمال زیاد، در سیاست های حمايت گرانه خود تعديلی ايجاد خواهد کرد. از این رو پافشاری رژیم برای ادامه ی برنامه ی هسته ای در آينده ی نزديک با مشگلات بیش تری روبرو خواهد شد. جبهه ی غرب امروز، در مقايسه با يک سال پيش بسیار متحدتر شده است. همچنین علائم بهبود وضعیت اقتصادی در غرب دیده می شود که در صورت ضرورت، دست آنان را برای اعمال تحریم های بیش تر بازتر خواهد کرد. با بی ثباتی اوضاع داخلی کشور و انزوای بیش تر، هر نوع تحریم اضافی می تواند فلج کننده باشد. از این رو به نظر نمی رسد که رژیم توان جنگیدن در جبهه ی هسته ای را مانند گذشته داشته باشد.
بنا به سرشت خود، حکومت های خودکامه سرنوشت حکومت خود را به سرنوشت کشور پیوند می زنند. بی ثباتی رژیم و جنگ قدرت در داخل نظام اثر مستقیم بر ثبات و امنیت ایران دارد. تا پیروزی حاکمیت ملی، آینده طوفانی در انتظار ایران است.

منبع: سایت حزب مشروطه ایران

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی