اعتماد ملی «ترانه» سرود و ساکت شد، ترانه شیخ را تاب نیاوردند
ترانه اعتماد ملی به گوش قدرت دل آزار آمد. شیخ ، درد و مرگ ترانه موسوی را فریاد زد و بعد کسانی که روضه خوانی و مداحی را بیشتر می پسندند آمدند و در روزنامه را تخته کردند. چهارسال توی این تحریریه راه رفتیم . هر روز با دلهره . هر روز به انتظار خبری که مرگمان را گوشزد می کرد. یک بار آواز دلفین ها بی طاقت شان کرد . کاری کردند تا شیخ عذر خواست . عذر برای این بود که فشار وحشیان ، خبرنگارش را خانه خراب نکند. همه شیخ را زدند اما خبرنگارش را نه. روزنامه اش را نه. شیخ فدا کاری کرد. چهره اش را پیش ما جوان تر ها خراب کرد نا روزنامه اش خانه خراب نشود. حالا ترانه موسوی هم مرگ اش ترانه تلخی شد که شیخ خواند و اینبار شیخ و بچه های تحریریه را یکجا زدند. روزنامه را کشتند . کروبی هم خوب می دانست که اگر برای مرگ دخترها و پسرهای بی گناه و پناه این روزهای ایران فریاد زند، مرگ روزنامه اش نیز سر خواهد رسید. چه با شکوه جان دادیم . یک ترانه بی نظیر که در یاد ملت می ماند که گاهی می شود اعتماد ملی را هم مزمزه کرد در سرزمینی که شکنجه شدگان را به جای شکنجه گران محاکمه می کنند و به جای تجاوز گران برای تجاوز شدگان خط و نشان می کشند.
این فقط یک مرثیه بود مثل باقی مرثیه هایم.
پی نوشت:
۱- تازه به حسین کروبی گفته بودم که وزارت خارجه به جای اوباما برای مصاحبه با کلینتون هماهنگ کرده است و معرفی نامه جدید می خواستند. برای هماهنگی در مورد سوالات هم برای سرگه نوشته بودم.هر دو استقبال کردند اما امروز….
۲- در تحریریه اعتماد ملی دو دسته بودیم : طرفداران موسوی ، طرفداران کروبی. و این یعنی زیبایی یک روزنامه. اما دیگر همه یک دسته ایم: طرفداران آزادی. همدیگر را تنها نگذاریم. از موسوی بخواهیم بیانیه دهد و شیخ را تنها نگذارد.
۳ـ از بازتاب توقیف اعتماد ملی نگران اند. همانگونه که از حمله به دفتر روزنامه نگران بودند و عقب نشسنی کردند. شاید که باز عقب نشینی کنند و این توقیف موقت مثل آن موقت های دایمی نباشد؟
۲۵ مرداد ۸۸ | گاه نویسمنبع سایت مسیع علی نژاد
نظرات