ماجرای کره الاغِ سفید من و 20:30 دیشب

امشب رفتم طویله غذای "دانی" رو بدم ( کره الاغه سفیدمه ) دیدم جفتک میندازه بعد به پشت میفته رو زمین، اول جا خوردم، به محض دیدن دندوناش و نیش تا بنا گوش بازش فهمیدم از خنده ریسه رفته و ... آرومش کردم و گفتم چیه؟ گفت 20 و 30 رو دیدی؟ گفتم اگه میخواستم سیمای ضرغامی رو ببینم که تلویزیون الان تو طویله نبود، باز نیشش باز شد و گفت منو دوست داری، گفتم اگر نداشتم که الان یه پالون متالیک رو پشت بود و بار کشی میکردی، گفت یه کاری برام میکنی، شاید نمره آیکیوی ما الاغ ها میون بقیه حیوونا کمی بالا بره؟ حالا نیش من باز شد و گفتم باشه بگو، گفت یه ایمیلی، چیزی برای این پسره نجف زاده بزن (فقط از طرف من باشه) چند تا سئوال بپرس، گفتم مثلا چی، گفت: 1- ما هم میدونیم این خانواده اون ترانه نیستن، چون اگر بودن شما از نزدیک خونه شون هم رد نمیشدین 2- همین خانواده داغ ندیده! میون این چند میلیونی که خبر دارن، یه آشنایی، دوستی، فامیلی چیزی ندارن، یا اون مریم خانم! دانشگاهی، سرکاری، جایی نمیره ازش بپرسن این خدا بیامرز فامیلتون نبوده، تا این خانم تو این پنجاه روز کلی بخنده؟! 3- از تهران گذشته که تازگی ها همه غار نشین شدن و خبر بی خبر...! کانادا؟ اونجا چی؟ اونا که پارازیت ندارن و حساس به جریانات ایران و اینترنت هم که قربونش برم سرعت و قیت بیست، ترانه خانم هم خبر نداره؟ خودش نه ها هم اسمش با عکسش!؟ راستی اتفاقی هم عکس خودشو ندیده؟ و... 4- بنویس، آقای نجف زاده من خودم توی "های طویله" باربری سینما خوندم و یه چیزکی بلدم اما اون نور پردازی صبح شدن کانادا توی تهران موقع تلفن زدن خدایی آخرش بود و به عقل استاد ما هم نمیرسید، خیلی تاثیر گذار بود 5- راستی نجف جان نگفتم ما دو واحد هم صدا برداری داشتیم، در اصل یاد میدادن موقع صدابرداری "عرعر" نکنیم یعنی صدای اضافه نباشه! ( مثل سوتی مصاحبه با عطریانفر!) اما آدما با ما الاغ ها خیلی فرق دارن، واقعا از خطای قبلی اینجا بهترین استفاده رو بردین فکر کنم الان 200 یا 300 تا از بچه ها بالاتری رو گذاشتی سر کار، میدونی؟ همونجا که از تلفن دیگه صدا نیومدا؟ همه به نوبت یواش بگن، قطع شد، فکر کرد غریبه است ، بهجت فکر کرد غریبه است! من که حال کردم ... اما این مراد پسر همسایه وقتی بهش گفتم زد تو سرم گفت الاغی دیگه، گفتم میدونم، گفت خیلی الاغی، منم قند تو دلم آب شد، راستی نجف از تو هم اینطوری تعریف میکنن؟ ولی نجف ترانه که گفت: مریم تویی؟!

نظرات

‏ناشناس گفت…
3 نكته :
1- اگر اين خانم و دختر مادر و خواهر ان مرحومه شهيده مي باشند حتما عكسي از ان داشتند كه همراه انها باشد تا در دوربين به نمايش درايد؟ كاري كه صدا و سيما حتما انجام ميداد اگر مي بود! يا لا اقل شناسنامه مادر را نشان مردم ميداد!!! كه انقدر دستپاچه بودند اين خط دهندگان به صدا و سيما يادشان رفت مدركي چيزي از ثبت احوال مثل شناسنامه مادر مرحومه دست و پا كنند و جلوي دوربين ببرند. عكس اين هم مي تواند باشد.
همانا كه هر كسي مي تواند با هندي كم 2 نفر را بياورد روي مبلي بنشاند و سپس انها اظهار كنند كه مادر و خواهر آن مرحومه شهيده هستند كه بدست عوامل لباس شخصي تجاوز و سپس بقتل رسيده و سپس در فضاي مجازي پخش كند (بدون دليل محكم) اشتباه نكنيد منظورم اين نيست كه مرگ عزيزي را انكار كنم . منظورم اينست كه در صدا و سيما گافي ديگر رقم خورد. زيرا نمايشي بيش نبود اين مصاحبه و تماس تلفني!!! كه از هر كسي بر مي ايد!
اما به راستي خبر غم انگيزي كه حدود 1 ماه از همه جاي فضاي مجازي نقل ميشود ميتواند كذب باشد؟
2- اگر اين تجاوز كذب است چرا تا حالا سكوت كرديد و الان كه علنا توسط نامه اقاي كروبي به همگان اعلام شد ايراني است كه به جوانان و نواميس ايران تجاوز ميكند نه (دشمن) شما با دستپاچگي شروع به مصاحبه با فردي بعنوان مادر كرديد؟!
حالا كه گندش در امد موضوع را از محتوي لوث ميكنيد؟ وجود جواني عزيز را انكار ميكنيد؟
3- معمولا از نظر رفتار شناسي فرد يا گروهي كه مرتكب عملي ناخوشايند و حتي غير انساني ميشوند كه ثبات اخلاقي ندارند 3 مرحله رفتاري دارند:
الف-نظاره و سكوت - پس از ارتكاب
ب- انكار و تكذيب - پس از برملا شدن
ج- تبري و دلجويي - پس از تقصير
در ابتدا منتظر مي مانند تا نتيجه اوليه را ببينند به محض رو شدن انجام فعل، ياانجام فعل را انكار ميكنند يا بر گردن مفعولي غير مي اندازند يا از بن و ريشه آن فعل را حذف مي كنند تا فاعلي هم در كار نباشد. در نهايت هم پس از مبري شدن از فعل به دلجويي مفعولان مي پردازند.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام