جنبش دانشجویی؛ شاه کلید اتصال جنبشهای اجتماعی ایران

جنبش دانشجویی؛ شاه کلید اتصال جنبشهای اجتماعی ایران

همانطور که پیشتر اشاره شد، جنبش آزادیخواهی مردم با وجود گستردگی فراوان، هنوز به فراگیریِ کاملی که لازمه رسیدن به اهداف اصلی این جنبش است، نرسیده است. ولی چرا؟

به طور کلی جنبشهای زنده در سطح اجتماع را می توان در پنج گروه اصلی زیر دسته بندی کرد:
جنبش آزادیخواهی، جنبش عدالتخواهی، جنبش زنان، جنبشهای قومی و جنبش دانشجویی.

جنبش آزادیخواهی مردم ایران (معروف به جنبش سبز) که بعد از کودتای 22 خرداد اوج گرفت، آزادی بیان (و البته آزادی بعد از بیان) و احقاق حق حاکمیت مردم را به عنوان اصلی ترین اهداف خود در نظر گرفته است. بر اساس حوادث سه ماه گذشته، می توان گفت که فراگیری این جنبش در سطح کشور با سطح آگاهی مردم نسبت مستقیم دارد. به این معنی که فراگیری جنبش در قشر روشنفکر و طبقه متوسط تقریبا کامل بوده است ولی در رابطه با اقشار محروم یا نا آگاه، با توجه به این نکته که اهداف اصلی این جنبش در راستای اولویتهای این اقشار نیست، باید گفت که جنبش از حضور فعال آنها محروم مانده است. جنبش عدالتخواهی که معلمان و کارگران از اعضای اصلی آن هستند حول محور مشکلات اقتصادی و قوانین کار شکل گرفته است و الویت اول آنها آزادی بیان نیست. باید توجه داشت که راه اعتصابات گسترده و موثر از این جنبش می گذرد. جنبش زنان که نفوذ آن بیشتر در قشر روشنفکر و زنان طبقه متوسط بوده است بر رفع تبعیض جنسی و بازنگری قوانینی که در آنها حقوق زنان در نظر گرفته نشده است تاکید دارد. جنبشهای قومی نیز از دیرباز و عموما در استانهای آذربایجان، کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان فعال بوده و هدف اصلی آنها (خارج از محدوده کروهکهای جدایی طلب) حول محور فدرالیسم و رفع تبعیضات قومی شکل گرفته است.

هر یک از چهار جنبش ذکر شده دارای اهدافی متفاوت از بقیه هستند و به همین دلیل جامعه هدف آنها اغلب دارای همپوشانی قابل توجهی نیست. به علاوه تا کنون هیچ تلاش موثری جهت هماهنگی یا حداقل حمایت جنبشها از همدیگر صورت نپذیرفته است. این مساله را در رابطه با کم توجهیِ جنبشهای قومی نسبت به جنبش آزادیخواهی و یا بی تفاوتی جنبش زنان نسبت به حرکتهای کارگری و معلمان به وضوح می توان مشاهده کرد. متاسفانه با توجه به وضعیت حکومت و قانون در ایران و همچنین درهم تنیدن سیاست، اقتصاد و مسایل اجتماعی، هیچ یک از جنبشهای ذکر شده به تنهای قادر به حل مشکلات خود نیستند و تنها راه برای تحقق اهداف هر جنبش، هماهنگی و اتحاد همه آنها با هم است.

در این بین جنبش دانشجویی را می توان به عنوان شاه کلید حل این مساله در نظر گرفت. این جنبش ذاتا یک جنبش روشنفکرانه و آگاه است که در آن مرزهای جنسیتی، قومی و اجتماعی از بین رفته است. به این ترتیب دانشجویان می توانند به عنوان حلقه های اتصال دهنده و هماهنگ کننده جنبشهای دیگر عمل کنند و به نوعی نقش یک تیم رهبری توزیع شده ی آگاه، تحلیلگر، شجاع و موثر را ایفا کنند.

به عقیده من، با در نظر گرفتنِ ماه محرم به عنوان زمان وارد کردن ضربه نهایی، جنبش دانشجویی وقت کافی برای بر عهده گرفتن نقش اصلی خود و ایجاد پیش زمینه های لازم (مطلب مرتبط در اینجا) را داراست. به علاوه روزهای 13 آبان و 16 آذر که ذاتا به دانش آموزان و دانشجویان مرتبط است، می توانند زمان بسیار مناسبی برای تمرین این نقش جدید باشند

saraswati

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام