نامه سرگشاده به خامنه ای : به دلایل زیر پیروزی ملت ایران بر تو قطعی است!
قبلا گفته ایم که به پیروزی قطعی جنبش سبز به دلایل چندی باور داریم . معتقدیم که این انقلاب و خیزش ،برخلاف شورش دانشجویی سال 78 که محدود و منحصر به دانشجویان بود و به همین دلیل هم نسبتا به راحتی سرکوب شد، اینبار واقعا در توده مردم جریان دارد و نمیتوان آن را فرو نشاند . این خیزش مانند انقلاب مشروطه و انقلاب سال 57 به تدریج گستره بیشتری می یابد و هم اکنون از مرز بازگشت پذیر گذشته و دولت خامنه ای دیگربه هیچ رو نمیتواند آنرا مهار و خنثی کند . دلایلی که در مقالات قبل بر شمرده بودیم متعدد بود . در میان آنها مهمترین اینکه نسل جوانی که بیش از 50% جمعیت ایران را تشکیل میدهند به کلی رابطه با دولت جمهوری اسلامی را گسیخته اند و هیچگونه تعهد و دلبستگی به آن ندارند . اینان نسل جوان دهه 60 نیستند که بسیاری از آنان به خمینی و انقلاب اسلامی واقعا و از صمیم قلب عشق میورزیدندو حاضر بودند به خاطر ناکجا آباد جمهوری اسلامی و رهبر آن خمینی با پای پیاده روی مینهای صدام بروند . اکثریت مطلق این جوانان نتیجه سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی را در فساد و عقب ماندگی فعلی دولت ایران به خوبی شاهد هستند . این جوانان سرشار از نیرو و شور جوانی بوده و مانند هر جوانی در هر جای دنیا چیزی برای از دست دادن ندارند که به خاطر آن در قیام خود ملاحظه و محظوری داشته باشند و عاشقانه بر سر تعهدشان برای دموکراسی و آزادی ایستاده اند. اینان مانند پرولتاریای مارکس هستند که به قول او چیزی جز زنجیرهایشان برای ازدست دادن در جریان انقلاب ندارند .
دلیل دوم ما این بود که برای اولین بار پس از سی سال شکاف بزرگی در حاکمیت رژیم افتاده که به هیچوجه درمان پذیر نیست . مخاصمه بین جناحها را اکنون مانند دفعات پیش نمیتوان به پشت درهای بسته محدود کرد . درست است که افرادی مانند هاشمی و بسیاری دیگر از هر دوجناح اصلاح طلب و اصولگرا میخواهند مردم را به خانه هایشان برگردانند و باز مانند گذشته پشت پرده و درهای بسته به چانه زنی مشغول شوند و لی این شکاف بزرگتر از آن است که بتوان در اتاقهای دربسته و با مذاکرات پنهانی آن را سرانجام داد.
به همین دلیل هم دست خامنه ای و احمدی نژاد و سپاه برای سرکوب باز نیست . جناح مخالف خامنه ای بسیار قویتر از مخالفان در کودتاهای بسیاری در سایر کشورهاست و به همین سادگی نمیتوان از شر آن خلاص شد . جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از اسلام و حوزه های علمیه و عالمان این حوزه ها میگیرد و نمیتواند با سرکوب آنان پا بر مشروعیت خود بگذارد . به همین دلیل هم دست خامنه ای بسته است . همین شکاف باعث شده که مردم بتوانند با آزادی بیشتری نسبت به دفعات سابق به خیابانها بیایند و مبارزه خود را ادامه دهند . امروز دیگر دهه سیاه شصت نیست که مجموعه حاکمیت با پشتیبانی حوزه ها و علما با قاطعیت تمام در مقابل مخالفان ایستاد و هزاران تن از آنان را در زندانهای خود سر برید .امروز هیچیک از عالمان حوزه ها برای احمدی نژاد تره هم خرد نمیکنند و با وجود فشارهای مداوم خامنه ای حتی یکی از آنان حاضر نشده یک تبریک خشک و خالی به خاطر ریاست جمهوری او برایش بفرستد. خامنه ای در واقع از طرف حوزه های علمیه طرد شده و تنها مانده است .
تفاوت دیگر آن است که فرق است بین رهبران کودتا و رهبران دهه شصت . خمینی کجا و خامنه ای کجا . خمینی یک شخصیت بسیار کاریزماتیک بود که واقعا تا اعماق قلب توده ها را میلرزاند و مردم عاشقانه دوستش داشتند . خمینی با وجود همه کاستیهایش کسی بود مانند فیدل کاسترو و گاندی و ماندلا و لنین و مائو و هوشی مین که به دلیل سر سختی و اعتقاد راسخ و یکدندگی و ایمانش به خود یک رهبر طبیعی توده ها بود . ( بعبارت دیگر ؛ خمینی اگر چه مردمی و طرفدار حقوق توده ها نبود، اما از پایگاه عمیق توده ای برخوردار بود). خامنه ای کسی است که فقط به لطف رفسنجانی برکشیده شد و به این مقام رسید و نه به دلیل تواناییهای شخصی خود و با وجود همه تبلیغات 24 ساعته رسانه های دولتی هرگز به قوزک پای خمینی هم نمیرسد و به هیچوجه محبوب نیست . این حجت الاسلام ضعیف النفس تریاکی کجا و آن خمینی آیت الله استخواندار کجا .
خوشبختی دیگر مردم ایران در این لحظه تاریخی اینست که با کوتوله های تاریخی مانند احمدی نژاد سروکار دارند نه با خبیثانی از جنس پینوشه و هیتلر و موسولینی و صدام که لا اقل عقلشان کار میکرد و میتوانستند برنامه ریزی کنند . احمدی نژاد بی تردید یک روانپریش است و به هیچوجه نمیتوان او را با یک کودتاچی مادرزاد مثل پینوشه یا قذافی و صدام و غیره مقایسه کرد. احمدی نژاد بیشتر یک دلقک است تا یک رهبر کودتا و این را باید به مردم ایران تبریک گفت که خامنه ای به دلیل ضعف شخصیتی خود جرئت نکرد برای رهبری این کودتا از یک فرد قویتر استفاده کند .
به دلایل اصلی بالا و دلایل فرعی دیگری که شمردنشان در اینجا خارج از حوصله این مقاله است پیروزی این جنبش در حصول دموکراسی برای ایران قطعی است و فقط محتاج پیگیری و حوصله ملت ایران است که آن را هم در جنبشهایی مانند مشروطه و انقلاب57 ثابت کرده اند که به وفور دارند و به تدریج خواهند توانست کمر این کودتاچیان را بشکنند .
“پیروزی نزدیک است “
“دوراندیش “
برگرفته از وبلاگ: انقلاب سبز مردم
نظرات