گزارشي از شكنجه در زندان‌هاي ايران

اين روزها من به دقت اخبار درون زندانها را دنبال ميكنم و تلاش ميكنم با زندانيان آزاد شده نيز گفتوگو كنم. خوانندگان قديمي اين وبلاگ ميدانند كه در نقل اخبار اهل احتياطم و با اغراق در هر زمينهاي مخالفم. يكي از نقدهاي من به بسياري از سايتها و وبلاگها در ماههاي اخير دامن زدن به شايعات است. رواج و گسترش شايعه باعث ميشود كهآستانه تحريكپذيري مردم افزايش پيدا كرده و نسبت به خبرهاي واقعي حساسيت كمتري نشان بدهند. شايعات در اين روزها چنان ذهن مردم را پر كرده كه ديگر جائي براي خبرهاي واقعي نمانده، در اين مورد بعدا خواهم نوشت. اينها را از اين جهت گفتم كه تاكيد كنم آنچه در ادامه خواهم نوشت در صحتشان يقين دارم.

برآوردها نشان ميدهد در سهماه اخير بيش از 5 هزار نفر در تهران بازداشت شدهاند از اين 5 هزار نفر حدود سيصد نفر افراد سياسي شناخته شده بوده . مابقي آنها هستند كه در خيابانها و حين شعار دادن و شركت در تجمعات بازداشت شدهاند اينها را با همان ادبياتي كه در داگستري و زندان معمول شده «كف خياباني» مينامم. برخورد با اين دو گروه از اساس متفاوت است:

1- سياسيها يعني همان حدود سيصد نفر، عمدتا در بند 209 و 240 اوين نگهداري ميشوند. اغلب آنها در معرض شكنجه فيزيكي بيشتر از ضرب و شتم نيستند اما شديدترين شكنجه‌‌هاي رواني در مورد آنها اعمال ميشود. به ويژه مردان وضعيت بدتري دارند. اصليترين ابزار شكنجه فعالان سياسي استفاده از ابزار جديدي است كه تا پيش از اين در زندانهاي ايران نديده بوديم. ظاهرا در زندان اوين فضائي ساختهاند متشكل از سلولهائي كوچك در ابعاد كمي بزرگتر از يك تابوت ايستاده، بدون هيچ منفذي براي نور و صدا، فضاي اين «تابوت زندگان» طوري است كه زنداني امكان تغيير حالت بدن را ندارد. اين همان جائي است كه زيدآبادي در گفتوگو با همسرش آن را به قبر تشبيه كرده است. زندانيان مختلف در مدتهاي متفاوت در اين تابوت حبس شدهاند. براي درك شدت شكنجه تصور كنيد چندين روز در چنين فضائي حبس شويد و ندانيد كه سرنوشتتان چه خواهد شد و در بيخبري و سكوت مطلق باشيد. احساس پوچي و فراموششدگي شما را قطعا خرد خواهد كرد.

بي غذائي و گرماي شديد وضعيتي است كه اغلب زندانيان كمابيش دچارش هستند. تقريبا تمام زندانيان سياسي در انفرادي يا در موارد معدودي دو نفر در يك سلول هستند. زندان از امكان تماس تلفني و ملاقات با خانواده به عنوان يك ابزار تهديد يا تطميع استفاده ميكند. شكنجههاي سفيد با شيوههاي مختلف براي افراد متفاوت اعمال ميشود. يك وكيل سالخورده را چندين بار به بالاي يك ارتفاع برده و و او را در شرايط سقوط از ارتفاع قرار دادهاند. جوان روزنامهنگاري را در چندين روز متوالي لخت كرده بر روي بدن او بنزين ريخته و چندين ساعت متوالي در مقابل نور مستقيم آفتاب قرار دادهاند سپس بر روي او آب يخ ريخته و بدون هيچ درماني به سلول انفرادي منتقل كردهاند. شنيدهام كه همين كار را با سعيد حجاريان هم كردهاند. تحقيرهاي كلامي به شدت رواج دارد. با ايزوله كردن زنداني از نظر خبري او را در شرايطي قرار ميدهند كه احساس كند ديگر مقاومت فايده ندارد. به آنها ميگويند كه هاشمي و موسوي هم بازداشت شدهاند و اعترافات ابطحي و عطريانفر را براي آنها پخش ميكنند.

2- كف خيابانيها انصافا وضعيت دردناكي دارند. آنها در بازداشتگاههاي مختلف نگهداري ميشوند و اغلب در معرض شكنجههاي فيزيكي بودهاند. در يك مورد مشخص اطلاع دارم كه پيكر يكي از درگذشتگان در حالي به خانوادهاش تحويل داده شده كه ناخن پايش كشيده شدهبودهاست. تقريبا تمام اين زندانيان به شدت كتك خوردهاند به نحوي كه در بسياري موارد منجر به صدمه يا خونريزي شديد شدهاست. موارد متعدد شكستگي استخوان، خونريزي شديد، آسيب ديدن اندام حساس بدن و كوفتگي و ورم در ميان اين زندانيان وجود دارد. خشونتهاي فيزيكي شديد، گرسنگي‌ و تشنگي دادن، نگهداري آنها درگرما و رطوبت زياد، دشنام و توهين مستمر، وادار كردن آنها به ماندن در يك حالت (مثلا خوابيده با دستهاي از پشت بسته يا سرپا ايستادن) در مدتهاي طولاني بيشتر از 20 ساعت و ... در مورد بسياري از اين زندانيان اتفاق افتاده است.

كف خيابانيها در معرض تحقير و عقدهگشائي ماموران هم بودهاند. رفتارهاي متعددي نظير لخت كردن زندانيان، واردار كردن آنان به انجام رفتارهاي نامتعارف و گفتن جملات مشمئزكننده ( مثلا دادن نسبتهاي زشت به مادر خود) به نظر نميرسد جز بيماري دگرآزاري يا عقده خشونت ماموران علت ديگري داشته باشد. اگرچه مجال دادن به ماموران براي چنين رفتارهائي خود مي تواند بخشي از فرايند سركوب باشد. متاسفانه تمركز رسانه ها محدود به زندانيان سياسي است و از زندانيان كف خياباني تنها نام برخي از آنها كه به علت شدت شكنجه درگذشتهاند منتشر شدهاست.

نكته دردناك ديگر در مورد كف خيابانيها وضعيت خانوادههاي آنان است. اغلب اين افراد اصلا سياسي نبوده و خانوادههاي آنها آمادگي چنين شرايطي را ندارند. به ويژه در روزهاي اول كه وضعيت اغلب اين زندانيان روشن نبود من خانوادههايي را ميديدم كه از شهرستان آمده و شب و روز را در پيادهرو يا مقابل زندان اوين ميگذراندند. بسياري از خانوادهها معلوم بود شرايط روحي و مالي مناسبي براي پيگيري وضعيت عزيز خود را ندارند. بسياري از آنها از هرگونه اطلاع رساني وحشت دارند. حال تصور كنيد از چنين خانوادهاي بعد از يك ماه بيخبري و عذاب خواسته شود كه وثيقه 100 ميليوني براي فرزندش تهيه كند. زندانيان آزاد شده تعريف ميكنند كه بسياري از اين كف خيابانيها درون زندان هم اوضاع مناسبي ندارند. آنها به دليل اينكه از پيش آمادگي چنين وضعيتي را نداشتهاند، نميدانند در مقابل بازجو و مامور چگونه رفتار كنند و از نظر روحي شكننده و مستاصل ميشوند. به ويژه برخي از آنها كه بدون اطلاع خانواده در تجمعات حاضر مي شدهاند نگران وضعيت خانواده و پريشاني و بيخبري آنها بوده و اجازه تماس و ملاقات هم به آنها داده نميشدهاست.

+ نوشته شده در جمعه 1388/05/30ساعت 18:32 توسط

برداشت از وبلاگ ساز مخالف

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام