با من به تماشا بیایید: همه مادران من/ روایت روز دوشنبه

13 مرداد 1388 - -

تغییر برای برابری - دوشنبه 12 مرداد سال 1388 . ساعاتي پس ازمراسم تنفيذ احمدي نژاد ، خيابان ولي عصر واكيپ هاي ضد شورش و لباس شخصي ها مستقر ؛ و حضور مشهود مردم در پياده روها. با من به تماشا بیایید:

زني دست بچه سه چهارساله اش در دست از عرض ميدان ولي عصر با عجله عبور مي كند با نگاه به وانت هاي مشكي لندكروز مملو از نيروهاي ضد شورش كه به سرعت ميدان را دور مي زند مادر مي گويد :‌بالا تظاهراته دارند ميرن .

جمعيت از پياده رو غربي خيابان ولي عصر از ونك به سمت جنوب سرازير مي شود فشردگي جمعيت خودروهاي عبوري را به تشويقشان وا مي دارد بوق ممتد انگشت هاي بلند شده مردم را به همراه دارد . جمعيت كه پيوسته مي شود تظاهرات شكل مي گيرد. كاركنان بيمارستان ها فروشگاه ها و ساختمان هاي مسير نگاه تحسين آميز و تشويق آميزي دارند. سرنشينان خودروها علامت پيروزي را از شيشه ها نثار جمعيت مي كنند. موتور سيكلت هاي قرمز رنگ با كلاه خود و باتوم از راه مي رسند جمعيت را بي محابا به باد كتك مي گيرند فريادهاي اعتراض به خصوص از جانب زنان فضا را مي شكند جمعيت به همه سو گريز مي زند شليك ممتد گاز اشك آور همه را به سرفه واشك وا مي دارد. با بي رحمي تمام به داخل ساختمان هايي كه مردم پناه برده اند چندين گلوله گاز اشك آورشليك مي شود. پلاك هاي خودروهايي را كه معترضانه بوق ميزنند می كنند. چندين جوان بي باكانه موتور سيكلت لباس شخصي را كه پلاك را كنده اند دنبال مي كنندو آن ها سراسيمه پا به فرار مي گذارند. نيروهاي سركوب مستاصل به هر سويي هجوم مي برند نقطه اي را پراكنده مي كنند چند ده متر بالاتر يا پايين تر دوباره مردم تجمع كرده و شعار مي دهند مردم به راحتي حاضر نيستند خيابان را ترك كنند دست و كمر و پاي عده اي مصدوم زخمي شده ولي مانع ادامه راه پيمايي مردم به سمت جنوب (ميدان ولي عصر )نمي شود.

حوالي پارك ساعي ماموران جواني را دنبال كرده او را بي رحمانه وخشن به زير ضربات باتوم ومشت ولگد مي گيرند تي شرت او پاره پاره شده و از تنش به كف خيابان مي افتد بالا تنه كبودش مورد اصابت قرار مي گيرد جمعيت فرياد مي زند نزنيد ولش كنيد . چند زن خود را به خيابان و زير و دست وپاي مامورين مي اندازند زني ميانسال كه دهان بندي سبز بر صورت دارد دست در گردن پسر انداخته و سعي در كشاندن او به پياده رو و رها کردن او از دست گاردي ها دارد . يكي از ماموران درشت هيكل چنگ بر گردن زن انداخته او را بلند كرده و به داخل جوي آب پرت مي كند. زني جوان ديگري مضطرب و گريان و با فريادهاي جگر خراش به كمك او شتافته و خود را به سرو گردن مامور معترض آويزان مي كند. زنان و مردان ديگر به هم مي گويند برويم كمك مادرش نگذاريم پسر را ببرند .در همين حين جوان برهنه را مامورين به سمت شمال خيابان مي كشانند و او را به ترك يكي از موتورسيكلت ها سوار مي كنند و دستانش را از پشت دست بند پلاستيكي مي زنند. بلافاصله ماموري لباس شخصي به پشت موتور مي پرد و پشت پسر مي نشيند كه مانع رهايي اش از سوي زنان شود موتور سيكلت به سمت شمال خيابان حركت مي كند. زنان و چند مرد فرمانده نيروها را در پياده رو محاصره مي كنند بين او و نيروهايش جدايي مي افتد بقيه نيروها حركتشان را كند مي كنند كه فرمانده شان به آن ها ملحق شود چندين زن كه از سمت شمال به جنوب مي آيند و از دور نظاره گر فرياد هاي خشم آگين زنان اند به همراه مادر پسر و چند زن ديگر به وسط خيابان دويده و راه حركت را بر موتور سيكلت ها مي بندند. چهره وحشت زده جوان برهنه بر روي موتورسيلكت كه نگاهش غمگين و هراسان به سمت جمعيت حاضر در پياده روي شرقي است رقت انگيز و متاثر كننده است زني ميان سال مردم را تشويق مي كند بجنبيد آزادش كنيد و الا فردا بايد جسدش را از سردخانه تحويل بگيريم !

زنان و مردي ميان سال خطاب به فرمانده شان مي گويد بايد آزادش كنيد بايد آزادش كنيد.نمي گذاريم او را ببريد مگر چه كرده ؟ در پياده رو راه پيمايي كرده به چه حقي مي زنيدش ؟ با فشارهاي همه سويه ومتحد مردم و جمع شدن عده اي بيشتري از زنان و جيغ و فريادهاي آنان فرمانده سست مي شود حتي زني كه مصر است به هر قيمتي مانع بازداشت جوان بي گناه شود پاهاي فرمانده را گرفته و خودش زانو بر زمين زده و جيغ مي كشد كه محال است بذارم از اين جا بري . بايد آزادش كني.

اين صحنه مقاومت شكوه مند و انساني و همدردي بي نظير انسان ها نسبت به هم اشك شوق در چشم برخي نشاند بالاخره جوان آزاد شد و دستش در دستان زنان ، مادران به پياده رو آورده شد .

جمعيت يك صدا دست زدند و هورا كشيدند چند زن به سمت مادرش رفته و او را غرق بوسه كردند او خيس عرق و خسته از پيكاري نيم ساعته آرام بر سكوي ديواره پارك ساعي نشست و وقتي تعريف و تمجيد تشويق آميز مردم را كه دورش جمع شده و از فداكاري مادرانه اش مي گويند ، فروتنانه ميگويد : من مادرش نيستم!

منبع: تغییر برای برابری

نظرات

‏ناشناس گفت…
توجه توجه

بسیار مهم و فوری

بزرگترین تظاهرات و راهپیمایی بعد از سی سال انقلاب برای آزادی زندانیان سیاسی و خونخواهی شهیدان جنبش و نابودی نظام ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و بنیانگذاری جمهوری ایرانی

زمان 28 مرداد 1388 ، از 10 صبح تا 4 بعد از ظهر ، مکان : تهران از میدان امام حسین تا میدان آزادی

توجه بسیار مهم

قوانین تظاهرات :

ساعت و زمان و مکان تظاهرات عمدا اینگونه قرار داده شده تا مثل تظاهراتهای قبلی یک ساعت خاص و یک مکان خاص تحت تدابیر شدید امنیتی قرار نگیرد
هیچکس نباید در هیچ محلی برای مدتی طولانی توقف کند تا نتوانند به بهانۀ ایستادن و تجمع کسی را بازداشت و مورد ضرب وشتم قرار دهند و این تظاهرات به صورت متحرک از م امام حسین تا آزادی انجام می‌گیرد
از ساعت هشت صبح برای رفتن به محل اقدام کنید
از ساعت هشت صبح ماشینهای خود را در طول مسیر اصلی و خطوط بی آر تی ( اتوبوس ) پارک کنید و بروید تا خیابان اصلی بسته شده و موتورها و ماشینهای نیروهای امنیتی و لباس شخصی فلج شده و نتوانند مانور دهند و کسی را بازداشت کنند
هر کس هر شعاری خواست میتواند بدهد
از پوشیدن رنگ سبز وسیاه و به همراه داشتن رشته های سبز و زدن ماسک خودداری کنید
به هیچ مکان و وسیلۀ عمومی نباید آسیب زده شود
ضرب وشتم لباس شخصی ها در صورت مزاحمت و جاسوسی آزاد است ولی به هیچ عنوان نباید با پلیس درگیر شوید
این ایمیل را برای هر کسی که میشناسید بفرستید و همه را از طریق اینترنت خبر کنید
تا اس ام اس ها را نبسته اند به همه اس ام اس بزنید
زمان و مکان تظاهرات را بر روی کاغذهای کوچک نوشته و از پنجره ها و پشت بامها در طول شبانه روز به داخل خیابانها بریزید تا اطلاع رسانی شود و مردم عادی که بی خبرند و با اینترنت و موبایل در ارتباط نیستند هم با خبر شوند و در صورت ممکن با احتیاط در مکانهای عمومی نیز پخش کنید
تا میتوانید در روز تظاهرات فیلم برداری کرده و عکس بگیرید و سپس در اختیار رسانه ها قرار دهید
توجه کنید که فیلم و عکس واطلاع رسانی مؤثرترین و خطرناکترین شیوه ای است که مسئولین نظام از آن میترسند
منتظر همۀ شما با هر عقیده و مسلکی هستیم


این تظاهرات از طرف مردم و دل جنبش برخاسته و وابسته به هیچ حزب و فردی نیست حتی میرحسین موسوی و کروبی

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی