جلال الدین فارسی و شیخ جعفر شجونی پادوهای ستاد کودتا می خواهند لباس کروبی را در آورند!

از میان مدعیان مهدی کروبی، که حرف های ستاد کودتا از دهان آنها بیرون می آید، یکی شیخ جعفر شجونی است و دیگری جلال الدین فارسی. زیر بغل هر دو شیخ حسین طائب جانشین فرمانده سپاه در بسیج است. کسی که نه تنها در کشتار مردم در راهپیمائی های اعتراض به کودتا نقش مستقیم داشته، نه تنها استفاده از بازداشتگاه کهریزک و بویژه بازداشتگاه زیرزمین وزارت کشور از ابتکارات او بوده، بلکه بموجب یک گزارش دریافتی که در پیک نت منتشر شد، قاتل ترانه موسوی است. یعنی کسی که به ترانه موسوی تجاوز کرده و سپس دستور آتش زدن او را داده همین حسین طائب است. طبیعی است که او مدعی کروبی باشد؛ اما چون مستقیما در نامه های کروبی از او نام برده شده، ترجیح داده است جلال الدین فارسی و شیخ جعفر شجونی را جلو بیاندازد.

اولی، یعنی جلال الدین فارسی اولین کاندیدای ریاست جمهوری، پس از انقلاب است که بدلیل تبار افغانی اش، مطابق قانون اساسی نتوانست رئیس جمهور شود. یک پرونده قتل هم دارد که قوه قضائیه آن را ماست مالی کرد. رفته بود شکار کبک دری در اطراف شهریار کرج و یکی از روستائیان را که به او اعتراض کرده و گفته بود در این منطقه شکار ممنوع است، با تفنگ دو لول شکاری روستائی را به گلوله بسته و کشته بود. قوه قضائیه سر و ته پرونده را هم آورد و جلال الدین فارسی را تبرئه کرد. البته قرار شد مدت ها در صحنه سیاسی ظهور علنی پیدا نکند تا بلکه مردم این قتل را فراموش کنند.

اما جعفر شجونی. از بی سواد ترین روحانیون ابتدای انقلاب است که در سال انقلاب به کمک بازاری ها و موتلفه چی ها برایش در مجالس ختم منبر می گذاشتند تا پول و پله جمع کند. آنها که مجالس ختم مسجد "مجد" را در سال 1357 به خاطر دارند می دانند که شجونی بالای منبر اغلب، آیه ها و نقل قول های تاریخی را بلد نبود و از پائین منبر زیر لبی برایش می گفتند تا یادش بیاید و یا تکرار کند.

بعد از انقلاب رفت همانجا که باید میرفت. یعنی به جمع موتلفه اسلامی پیوست و شد عضو رهبری آن. بین کرج و قزوین پرسه می زند و عضو رهبری جامعه روحانیت مبارز هم هست. البته نه عضوی که به کارآید در روزگار تلخی که اکنون این جامعه گرفتار آنست.

یک پرونده قضائی هم ایشان دارد، که سالهاست برایش نیمه باز گذاشته اند تا همیشه پای رکاب قدرت بدود. این پرونده هم مربوط به سرقت عتیقه های کاخ های سلطنتی در جریان انقلاب و پس از پیروزی انقلاب در کرج و مهر شهر و هتل و قمارخانه آران در کنار سد کرج است که همه آنها را برای فروش به خارج کشور منتقل و تبدیل به دلار کرد. شرکای این سرقت، بعدها شدند رقبای جعفر شجونی و ماجرا را لو دادند و یک پرونده قضائی برایش تشکیل شد. این پرونده را هم قوه قضائیه همانگونه جمع کرد که پرونده قتل جلال الدین فارسی را جمع کرد. نه محاکمه شد و نه محکوم. گفتند: نوش جانت، اما یادت باشد که یک پرونده نزد ما داری.

حالا این دو تن، در مقام انتقاد از قوه قضائیه، از آن خواسته اند هرچه زودتر کروبی را بگیرند و محاکمه کنند و ضمنا دادگاه ویژه روحانیت هم لباس کروبی را از تنش در آورد. فکر کرده اند درآوردن لباس کروبی هم مثل درآوردن شلوار آنهائی است که کروبی در نامه اش می گوید در کهریزک در آوردند. آن هم حالا و دراین وانفسائی که وسط کودتا گیر کرده اند و راه پس و پیش ندارند! حالا که حتی از تجمع 10 نفر در خیابان ها وحشت دارند!

این اظهار فضل را جلال الدین فارسی در نشریه "جوان" وابسته به بسیج سپاه پاسداران کرده و شجونی در کیهان. درهر دیگی که نمی شود "کله جوش" بار گذاشت!

آن آبی که میرحسین موسوی گفته بود اگر رئیس جمهور شود با مقابله با دزدی و دروغگوئی و بی قانونی راه خواهد انداخت، لانه این مورچگان را تهدید می کرد و به همین دلیل باید حق داد که چنین سراسیمه به میدان آمده و از کودتا دفاع می کنند.


پیک نت

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی