فشار بر معلمان در آستانه اول مهر، دويچه وله
در حالی که بيش از سه هفته از بازداشت رسول بداقی، عضو هیأت مديره کانون صنفی معلمان، میگذرد، دو تن ديگر از اعضای اين کانون نيز به دادگاه فرا خوانده شدند. هنوز از اتهامات وارده بر بداقی هيچ اطلاعی در دست نيست.
روز سوم شهريور، درست در روزی که اعضای کانون صنفی معلمان با مهدی کروبی ديدار داشتند، رسول بداقی، يکی از اعضای هیأت مديره کانون، به اداره حراست آموزش و پرورش اسلامشهر فراخوانده شد. بعد از خروج از آنجا، دو خودروی پژو با هشت سرنشين جلوی او را گرفته و وی را سوار کردند. سپس به منزلش رفته و ضمن تفتيش منزل، تمامی دستنوشتهها و وسايل شخصی آقای بداقی و حتی بعضی از وسايل دختر و همسرش را نيز به همراه خود وی به مکان نامعلومی بردند.
تا روز جمعه بيستم شهريور، نه خانواده بداقی، نه اعضای کانون صنفی معلمان و نه وکلای آنان اطلاعی از محل نگهداری وی نداشتند. اما در آن روز از زندان اوين با خانواده او تماس گرفته شد و همسر رسول بداقی توانست پس از ۱۷ روز با وی ملاقات کند. در اين ديدار مشخص شد که بداقی در بند ۲۰۹ زندان اوين نگهداری میشود. همچنين وی گفته است که به تازگی از انفرادی به يک سلول چهارنفره منتقل شده است.
از اتهامات وارده بر او و نيز مدت زمان بازداشتش هنوز هيچ اطلاعی به دست نيامده است.
بداقی در روز معلم امسال، در تجمع معلمان مقابل آموزش و پرورش نيز بازداشت شده و مدتی را در زندان به سر برد. دوسال پيش نيز در جريان اعتراضات معلمان برای اجرای نظام هماهنگ پرداخت دستمزد، دادگاه انقلاب وی را به دو سال حبس محکوم کرد.
کانون صنفی معلمان هفته گذشته نامهای به رئيس قوه قضائيه نوشت و در مورد بازداشت غيرقانونی يکی از اعضای خود و بیخبری مطلق از او، اظهار نگرانی کرد. در اين نامه همچنين به احضارها و بازداشتهای غيرقانونی ديگری که در ماههای اخيربرای معلمان پيش آمده اشاره شده و از رئيس قوه قضائيه خواسته شده بود تا به اين بیقانونیها پايان دهد.
علی اکبر باغانی، دبيرکل کانون صنفی معلمان، میگويد، تا به حال هيچ پاسخی از سوی قوه قضائيه به اين نامه داده نشده است: «متأسفانه هنوز هيچ پاسخ رسمی داده نشده است. حتی غيررسمی هم چيزی نگفتند. اگر ما پاسخی بشنويم و متقاعد شويم که میتوانيم مسايل را از طريق قانونی پيگيری کنيم که خوب است. وگرنه مجبور میشويم بيانيه صادر کنيم و در آن بيانيه هم مشکلات معلمان را که خيلی هم زياد است در زمينهی دانشآموزان و مسايل بهداشتی، بازگشايی مدارس، مسايل آزمايشگاهی، مدرسههای مخروبه و مسئلهی اول مهر و اينها را با معلمان درميان بگذاريم».
معلمان زير فشار هستند
مسايل به وجود آمده برای معلمان و کانون صنفی، تنها مختص به بازداشت رسول بداقی نمیشود. در حوادث پس از انتخابات، عليرضا هاشمی، دبيرکل سازمان معلمان ايران، دستگير و مدت ۲۵ روز در بازداشت بود. وی هماکنون با قرار وثيقه آزاد شده و منتظر برپايی دادگاهش است.
عليرضا هاشمی در سال ۸۶ نيز از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام اقدام عليه امنيت ملی، اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پليس، به ۴ سال حبس تعزيری محکوم شده بود. وی پيش از اين نيز به خاطر تجمع هزاران معلم در مقابل مجلس شورای اسلامی در ۲۳ اسفند سال ۸۵ به همراه دهها معلم ديگر دستگير و تا ۱۱ فروردين ۸۶ درسلولهای انفرادی زندان اوين نگهداری شدند.
همينطور روز چهارشنبه ۲۵ شهريور هاشم خاکسار، عضو کانون صنفی معلمان در مشهد، نيز در منزلش بازداشت شد.
باغانی در اين مورد میگويد: «آقای مهندس هاشم خاکسار را امروز آمدند از خانه بردند. با وجود اينکه حکمشان در مرحله تجديدنظر بوده، ولی گفتند تقاضای تجديدنظر بايد کتبا ارسال شود و ايشان بايد خودش را به زندان معرفی کند. خانمش نگران بود و الان به من زنگ زد که آقای باغانی چه کار کنيم؟ حکم ايشان را که بريدند و جواب تجديدنظر هم هنوز نيامده، ولی باز آمدند و او را بردند».
به گفتهی باغانی، آقای رضايی از مسئولان سايت کانون صنفی معلمان، نيز به ستاد پيگيری تخلفات اداری فراخوانده شده است. باغانی میگويد، نگران اين موضوع هستند که با رفتن او به اين ستاد، وی را نيز دستگير کنند.
علاوه بر اين احضارها و بازداشتها، با نزديک شدن به اول مهرماه و بازگشايی مدارس، نگرانیهای ديگری نيز برای معلمان وجود دارد. علی اکبر باغانی، دبيرکل کانون صنفی معلمان، برخی از اين نگرانیها را اينگونه عنوان میکند: «با توجه به قضايای پس از انتخابات، من فکر میکنم، يکسری درگيریهايی در مدارس بوجود بيايد. چون بالاخره عدهای از دانشآموزان کشته شدند و خانوادههای اين افراد میتوانند محرک اين جريان در مدارس باشند و میتوانند اين جريان را در مدارس پيگيری کنند. بعد مشکلات خود آموزش و پرورش هم هست، مسايل مالی، مسايل آزمايشگاهی، کارگاهی، بهداشت و مسايلی که میتواند ناآرامیها را دامن بزند. اميدوارم دولت بتواند فکری به حال اين جريان بکند که به احتمال قوی هم نمیکند».
نويسنده: ميترا شجاعی
تحريريه: بابک بهمنش
نظرات