مقام سپاه:موسوی، امام‌خمینی را هم‌فریفت!




تابان: رييس اداره سياسي سپاه با اشاره به یک دیدگاه نوشت:"ميرحسين موسوي از ابتداي انقلاب تا به امروز رفتاري منافقانه داشته و در حالي که اعتقاد به نظام ديني و قانون اساسي و ولايت فقيه نداشته، طوري رفتار کرد که حتي توانست در يک مقطعي نخست وزير گردد." به گزارش ايرنا، سردار يدالله جواني با انتشار يادداشتي در هفته نامه صبح صادق به تحليل تحولات سياسي کشور پس از انتخابات پرداخت . وی در پایان با ادعای نقش خاتمي، موسوي و... در جريان نفاق می نویسد: جريان نفاق کنوني که متأسفانه پرچمداران و سران آن سابقه در انقلاب داشته و طي سي سال گذشته از مسئوليت هاي کليدي در نظام اسلامي نيز برخوردار بودند، خلاصه در دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدين نمي گردد. در اين جريان عناصري از کارگزاران، مجمع روحانيون مبارز و... ايفاي نقش کرده و فعال بوده و هستند. البته ممکن است اين سوال پيش آيد که چگونه افرادي با اين سوابق انقلابي، مبارزاتي و داراي مسئوليت در نظام اسلامي به اين وضعيت دچار شده اند، در پاسخ بايد گفت دلايل براي هر يک از مجموعه ها و افراد متفاوت است ولي اين امکان منتفي نيست که انسان با يک سابقه درخشان و مثبت با گذر زمان سقوط کند و گمراه گردد. برخي از ابتدا به نفاق گرفتار شده بودند و با گذر زمان نفاق آنان آشکار مي شود. برخي در مسير گرفتار چنين آسيب خانمان سوز مي شوند. در زمان پيامبر و دوران پس از ايشان نيز مسلمانان با همين مشکل نفاق مواجه شدند. بيشترين خسارات به اسلام را نيز منافقين وارد ساختند. براي همين خداوند خطر منافقين را سنگين دانسته و آنان را بدتر از کفار معرفي مي کند. افرادي اسلام نياوردند ولي نزد پيامبر خود را مسلمان و مومن معرفي مي کردند. اما افرادي واقعاً اسلام آوردند و مومن بودند و سال ها در کنار پيامبر خدا در راه اسلام مبارزه کردند ولي در نهايت به نفاق گرفتار شده در دوران حضرت علي (ع) با آن حضرت جنگيدند. طلحه و زبير نمونه هاي برجسته گروه دوم از جريان نفاق هستند. جالب است که طلحه و زبير با داعيه حق طلبي و خون خواهي خليفه مقتول (عثماندر کنار عايشه حضرت علي (ع) را متهم کردند که در قتل خليفه دست داشته، در حالي که اينگونه نبود. اما در واقع طلحه و زبير به دنبال دنياي خود بودند. اکنون افراد برجسته اي وجود دارند که ممکن است در مورد نقش آنان در اين قضايا براي مردم سوالاتي پديد آيد. افرادي چون خاتمي، کروبي، موسوي و ديگراني که شايد نام بردن از آنان در اينجا ضرورتي نداشته باشد. در مورد هر يک از اين افراد بررسي خاصي لازم است صورت گيرد. آنچه مسلم است، خاتمي در مجموعه دوم خرداد يک نيروي کليدي بود و مديريت دوم خرداد در اختيار حزب مشارکت و سازمان مجاهدين قرار داشت و بر همين اساس بايد گفت سرنوشت خاتمي جداي از سرنوشت مشارکت و مجاهدين نيست. اگر آنان به هر دليلي با گذر زمان به افکار و انديشه هاي سکولاريستي و ليبراليستي رسيده اند، خاتمي نيز اينگونه است. در مورد ميرحسين موسوي ديدگاه ها متفاوت است. در حوادث اخير رفتار سياسي غيرقانوني و خارج از عرف موسوي عرصه را براي ديگران فراهم ساخت و اين فتنه ها شکل گرفت. اکنون عده اي مي گويند که ديگران موسوي را دچار توهم کرده و او فکر کرده واقعاً پيروز انتخابات است و به همين دليل اين رفتارها را از خود نشان داده است. بر همين اساس طرفداران اين نگاه مي گويند موسوي يک سرمايه ملي است و بايد او را از اين توهم خارج ساخت. اما ديدگاه ديگري وجود دارد که حکايت از نفاق سي ساله موسوي مي کند. اين ديدگاه معتقد است موسوي از ابتداي انقلاب تا به امروز رفتاري منافقانه داشته و در حالي که اعتقاد به نظام ديني و قانون اساسي و ولايت فقيه نداشته، طوري رفتار کرد که حتي توانست در يک مقطعي نخست وزير گردد و بر همين اساس عده اي سعي دارند او را حتي نخست وزير حضرت امام (ره) معرفي کنند. اين موضوع نياز به بررسي بيشتري دارد. لکن بايد گفت که اين نگرش در مورد ميرحسين موسوي يک ديدگاه و نگرش جديدي نيست که پس از انتخابات دهم به وجود آمده باشد. افرادي چون شهيد ديالمه در سال 1360 بر اين اعتقاد بودند که افرادي چون ميرحسين رفتاري منافقانه دارند و ايشان معتقد بود که زماني خواهد رسيد که ميرحسين در برابر نظام به دليل عدم اعتقاد به ولايت فقيه خواهد ايستاد. نوار سخنراني ديالمه اکنون موجود است و ايشان در آن سخنراني خود تأکيد دارد که بايد هوشيار بود و در واگذاري مسئوليت ها به افراد دقت کرد. سخنراني شهيد ديالمه در سال 60 زماني انجام شده که قرار بود ميرحسين به عنوان وزير امور خارجه دولت شهيد رجايي به مجلس اول معرفي گردد. ديالمه با اشاره به سوابق ميرحسين در قبل از انقلاب و همراهي ايشان با افرادي چون دکتر پيمان و دکتر سامي در گروه محمد نخشب و نهضت سوسياليست هاي خداپرست و تفکرات مصدقي و ملي گرايانه موسوي، هشدار مي دهد که نبايد ساده انديشي کرد و اين افراد را که اکنون مدعي اند امام و قانون اساسي و نظام ديني را قبول دارند با اين سوابق در مسئوليت ها به کار گرفت. شهادت افرادي چون ديالمه سبب گرديد اين مسئوليت حتي ارتقا هم پيدا کند. اما اکنون با گذشت سي سال از انقلاب، حوادث جاري نشان مي دهد که ديدگاه افرادي چون شهيد ديالمه در مورد ميرحسين ديدگاه افراطي نبوده و پيش بيني او درست از آب درآمد. امروز ميرحسين موسوي در برابر قانون، نظام، ولايت فقيه و رهبري ايستاده و آنچه دستمايه او قرار دارد، همين سوابقي است که در دهه اول انقلاب داشته است. سوابقي که اگر دلسوزان انقلاب با هوشياري به هشدارهاي افرادي چون شهيد ديالمه و شهيد آيت توجه مي کردند، شايد امروز اين مسئوليت (نخست وزيري دوران دفاع مقدس) در سوابق موسوي وجود نمي داشت."

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

روح الله حسنی شهپر فرمانده چماقداران عملیات شهرک غرب تا میدان ولیعصر

هاردا مسلمان گورورم قورخورام

مسعود صدر السلام این نام فراموش نشود! : امیرفرشاد ابراهیمی