سینماگران ایران: نمایندگان مجلس پلسخ دهند
ایران 01.08.2009
سینماگران ایران: نمایندگان مجلس پاسخ دهند
دوازده تن از سینماگران مشهور ایران در نامهی سرگشادهای خطاب به نمایندگان مجلس، خواستار پاسخگویی آنها در برابر سوگندشان برای پایبندی به اصول قانون اساسی و دفاع از حقوق ملت شدند. سینماگران اصولی از قانون اساسی را یادآور شدهاند که به نظر آنها اکنون از سوی حاکمیت نقض میگردد.
متن نامهی ۱۲ سینماگر ایرانی در شمارهی روز شنبه (۱۰ مرداد ۱۳۸۸) روزنامهی "اعتماد ملی" منتشر شده است.
سینماگران ایران: نمایندگان مجلس پاسخ دهند
دوازده تن از سینماگران مشهور ایران در نامهی سرگشادهای خطاب به نمایندگان مجلس، خواستار پاسخگویی آنها در برابر سوگندشان برای پایبندی به اصول قانون اساسی و دفاع از حقوق ملت شدند. سینماگران اصولی از قانون اساسی را یادآور شدهاند که به نظر آنها اکنون از سوی حاکمیت نقض میگردد.
متن نامهی ۱۲ سینماگر ایرانی در شمارهی روز شنبه (۱۰ مرداد ۱۳۸۸) روزنامهی "اعتماد ملی" منتشر شده است.
رخشان بنیاعتماد، محمدرضا اصلانی، کامبوزیا پرتوی، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی، احمدرضا درویش، خسرو سینایی، کامران شیردل، رسول صدرعاملی، کیانوش عیاری، اصغر فرهادی و مجید مجیدی امضاکنندگان این نامه هستند.
این ۱۲ کارگردان سرشناس سینمای ایران در نامهی خود میگویند:
«ما فیلمسازان ایران، کارمان تصویرگری است و به دلالت حرفه خود، چشم و گوش ملت خویشتنایم تا راوی کمال انسانی باشیم. خانه ملت ایران به روایت تاریخ خود، بنیانگذار قانون اساسی است و نمایندگان ملت ایران به نص قانون اساسی و سوگندی که یاد کردهاند در این خانه، موظف به حفظ قانوناند.»
سینماگران ایرانی سپس با اشاره به اوضاع و حوادثی که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بهوجود آمده، نوشتهاند: «این روزها چشمهای نگران ما و ملت ما به صحنه اجتماع خویش دوخته شده. در این زمان اندک پس از آن شور عظیم چنان وقایع جانکاهی رخ نموده که ما نیز از باور آن باز ماندهایم.»
پرسش اصلی نویسندگان نامه از نمایندگان مجلس آن است که "اصول ناظر بر حقوق ملت مندرج در قانون اساسی ایران، با شرایط کنونی کشور چه نسبتی دارد؟"
ده اصل قانون اساسی که نقض میشوند
سینماگران ایران سپس ده اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را برشمردهاند که تمامی آنها این روزها از سوی کارگزاران حکومت به شکل فاحشی زیر پا گذاشته میشوند.
از جمله اصول مورد اشارهی نویسندگان نامه، اصل نهم قانون اساسی است که در آن گفته میشود: «در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را هر چند یا وضع قوانین و مقررات، سلب کند.»
براساس اصل بیست سوم قانون اساسی، "تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد." مطابق اصل بیست و چهارم "نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند."
براساس اصل بیست و پنجم قانون اساسی، "بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون."
منتقدان نظام سیاسی ایران میگویند این اصول قانون اساسی هیچگاه از جانب حاکمیت بدرستی رعایت نمیشد، اما در هفتههای اخیر بیمحابا مورد بیاعتنایی قرار گرفتهاند و بیش از همه اصل بیست و هفتم قانون اساسی نقض میگردد که تشکیل اجتماعات و راهپیماییهای مسالمتآمیز را مجاز میداند. تجمعها و راهپیماییهای مسالمتآمیز که در هفتههای اخیر از سوی معترضان به نتایج انتخابات برگزار شده است، به طرز خشونتآمیزی توسط نیروهای انتظامی و امنیتی سرکوب شدهاند. در این سرکوبها دستکم ۳۰ نفر جان خود را از دست داده و صدها نفر بازداشت شدهاند.
بازداشتهای خودسرانه و شکنجه در زندانها
مطابق اصل سی و دوم قانون اساسی، "هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسراع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود." این در حالی است که هماکنون صدها نفر نزدیک به دوماه است که بازداشت شدهاند بدون آنکه اتهام آنها مشخص شود و یا به وکیل و خانوادهی خود دسترسی داشته باشند.
براساس اصل سی و هشتم قانون اساسی، "هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار برای کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است." با این همه نشانههای غیرقابل انکاری وجود دارد که بازداشتشدگان به شدت شکنجه میشوند. در مواردی این شکنجهها حتی منجر به مرگ بازداشتشدگان شده است. یک نمونهی روشن آن مرگ محسن روحالامینی، جوان ۲۵ ساله در بازداشتگاه است. دکتر عبدالحسین روحالامینی، رئیس انستیتو پاستور تهران و پدر محسن گفته است، پس از مطلع شدن از مرگ فرزندش و مراجعه به پزشکی قانونی، با پیکری روبرو شده که «مورد ضرب و شتم شدید» قرار گرفته و «دهانش خرد» شده بود.
دوازده سینماگر ایران در پایان نامهی خود نوشتهاند: «اکنون همه آنان که بر کرسی خانه ملت تکیه زدهاند، در پیشگاه تاریخ و وجدانهای آگاه ملت ایران پاسخ دهند که میان مضمون آن سوگند به خداوند و کتاب الهی با مصائبی که امروز بر مردم توفانزده کشورمان میرود چه نسبتی وجود دارد؟»
سینماگران ایرانی سپس با اشاره به اوضاع و حوادثی که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بهوجود آمده، نوشتهاند: «این روزها چشمهای نگران ما و ملت ما به صحنه اجتماع خویش دوخته شده. در این زمان اندک پس از آن شور عظیم چنان وقایع جانکاهی رخ نموده که ما نیز از باور آن باز ماندهایم.»
پرسش اصلی نویسندگان نامه از نمایندگان مجلس آن است که "اصول ناظر بر حقوق ملت مندرج در قانون اساسی ایران، با شرایط کنونی کشور چه نسبتی دارد؟"
ده اصل قانون اساسی که نقض میشوند
سینماگران ایران سپس ده اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را برشمردهاند که تمامی آنها این روزها از سوی کارگزاران حکومت به شکل فاحشی زیر پا گذاشته میشوند.
از جمله اصول مورد اشارهی نویسندگان نامه، اصل نهم قانون اساسی است که در آن گفته میشود: «در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را هر چند یا وضع قوانین و مقررات، سلب کند.»
براساس اصل بیست سوم قانون اساسی، "تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد." مطابق اصل بیست و چهارم "نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند."
براساس اصل بیست و پنجم قانون اساسی، "بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون."
منتقدان نظام سیاسی ایران میگویند این اصول قانون اساسی هیچگاه از جانب حاکمیت بدرستی رعایت نمیشد، اما در هفتههای اخیر بیمحابا مورد بیاعتنایی قرار گرفتهاند و بیش از همه اصل بیست و هفتم قانون اساسی نقض میگردد که تشکیل اجتماعات و راهپیماییهای مسالمتآمیز را مجاز میداند. تجمعها و راهپیماییهای مسالمتآمیز که در هفتههای اخیر از سوی معترضان به نتایج انتخابات برگزار شده است، به طرز خشونتآمیزی توسط نیروهای انتظامی و امنیتی سرکوب شدهاند. در این سرکوبها دستکم ۳۰ نفر جان خود را از دست داده و صدها نفر بازداشت شدهاند.
بازداشتهای خودسرانه و شکنجه در زندانها
مطابق اصل سی و دوم قانون اساسی، "هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسراع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود." این در حالی است که هماکنون صدها نفر نزدیک به دوماه است که بازداشت شدهاند بدون آنکه اتهام آنها مشخص شود و یا به وکیل و خانوادهی خود دسترسی داشته باشند.
براساس اصل سی و هشتم قانون اساسی، "هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار برای کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است." با این همه نشانههای غیرقابل انکاری وجود دارد که بازداشتشدگان به شدت شکنجه میشوند. در مواردی این شکنجهها حتی منجر به مرگ بازداشتشدگان شده است. یک نمونهی روشن آن مرگ محسن روحالامینی، جوان ۲۵ ساله در بازداشتگاه است. دکتر عبدالحسین روحالامینی، رئیس انستیتو پاستور تهران و پدر محسن گفته است، پس از مطلع شدن از مرگ فرزندش و مراجعه به پزشکی قانونی، با پیکری روبرو شده که «مورد ضرب و شتم شدید» قرار گرفته و «دهانش خرد» شده بود.
دوازده سینماگر ایران در پایان نامهی خود نوشتهاند: «اکنون همه آنان که بر کرسی خانه ملت تکیه زدهاند، در پیشگاه تاریخ و وجدانهای آگاه ملت ایران پاسخ دهند که میان مضمون آن سوگند به خداوند و کتاب الهی با مصائبی که امروز بر مردم توفانزده کشورمان میرود چه نسبتی وجود دارد؟»
نظرات