بیانیه روزنامه نگاران به آقای شاهرودی در جهت خواست آزادی روزنامه نگاران دربند
بيانيه گروه کثيری از روزنامه نگاران ايران به شاهرودی: همکاران روزنامه نگارمان را بدون قيد و شرط آزاد کنيد!
جناب آقای شاهرودی؛رياست محترم قوهقضاييه
سلام عليکم،در سرزمينی که حافظه تاريخی مردمش آنقدر ضعيف است که هر اتفاق تاريخی به شکل فاجعه باری می تواند تکرار و تکرار شود،اين از شوربختی روزنامه نگاران است که حافظهای کمی بهتر از متوسط جامعه دارند. چه،اين حافظه کمی بهتر تنها و تنها اسباب رنج است و تاسف.حتما شما هم همچون ما به ياد داريد روزگاری را که برای نشستن بر کرسی قاضی القضات سرزمينی که بيش از هر کشوری ادعای ميراثداری علی(ع) را دارد فرموديد ويرانه ای را تحويل گرفتهايد. حضرت آيتالله حال که قرار است اين منصب را واگذاريد اوضاع چگونه است؟ بگذاريد برايتان بگوييم، فقط تعداد همکاران بی گناه در بازداشتمانده ما اصحاب قلم و رسانه آنقدر هست که ايران را به عنوان بزرگترين زندان روزنامه نگاران جهان بشناسند. از تعداد زندانیهای انديشه و فکر درمیگذريم. گويی در اين چند سال با وجود تلاشهايی که شده است ويرانهای که تحويل گرفتهايد روی آبادانی نديده است.حضرت آيتالله؛حتما شما نيز چون ما به ياد میآوريد قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی را که اميدها در دل نااميدان از دادگری و دادخواهی زندهکرد که شايد مردمان، شهروندان و آدميان در اين مرز و بوم حقی دارند که برای اصحاب قدرت محترم شمرده میشود. در بخشی از اين قانون آمدهاست:« کشف و تعقيب جرايم و اجرای تحقيقات و صدور قرارهای تامين و بازداشت موقت می بايد مبتنی بر رعايت قوانين و با حکم و دستور قضايی مشخص و شفاف صورت گيرد و از اعمال هرگونه سلايق شخصی و سوء استفاده از قدرت و يا اعمال هرگونه خشونت و يا بازداشت های اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود.» يا درجای ديگری ازهمين قانون شما آمدهاست:« محاکم و دادسراها مکلفند حق دفاع متهمان و مشتکی عنهم را رعايت کرده و فرصت استفاده از وکيل و کارشناس را برای آنان فراهم آورند.» در جای ديگری از همين قانون چنين آمدهاست: « اصل منع دستگيری و بازداشت افراد ايجاب می نمايد که در موارد ضروری نيز به حکم و ترتيبی باشد که در قانون معين گرديده است و ظرف مهلت مقرره پرونده به مراجع صالح قضايی ارسال شود و خانواده دستگيرشدگان در جريان قرار گيرند.» طرفه آنکه در قانونی که زيردستان و همکارانتان در دستگاه قضا، شرعا و قانونا موظف به اجرای آن هستند تصريح شده است که «در جريان دستگيری و بازجويی يا استطلاع و تحقيق، از ايذای افراد نظير بستن چشم و ساير اعضاء، تحقير و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.» يا درهمين قانون بازآمده است که « بازجويان و ماموران تحقيق از پوشاندن صورت و يا نشستن پشت سر متهم يا بردن آنان به اماکن نامعلوم و کلا اقدام های خلاف قانون خودداری ورزند.» در قانونی که شما پيشنهاددهنده آن بودهايد، مجلس و ديگر مراجع و ارکان قانونی نظام جمهوری اسلامی تصويب و تاييدکننده آن بودهاند تا به قانونی لازمالاجرا تبديل شود آمدهاست: « هرگونه شکنجه متهم به منظور اخذ اقرار و يا اجبار او به امور ديگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدينوسيله حجيت شرعی و قانونی نخواهد داشت.»
قاضیالقضات جمهوری اسلامی ايران؛حال از شما می پرسيم که کدام يک ازاين موارد قانونی در بازداشت همکاران بیگناهمان رعايت شده است؟ چگونه است که دادگران و دادگستران خود با بیقانونی و قانون شکنی بیداد می کنند و مورد مواخذه قرار نمیگيرند؟اين که گفتيم مشت نمونه خرواری است از آنچه در مجموعه تحت رياست شما میگذرد. اين فقط سرمطلع مثنوی هفتاد من حقخوری و ظلمی است که دستگاه قضايی و زيردستانتان در دستگاه دادخواهی و عدالتگستری در حق شهروندان، مردمان و آدميان اين سرزمين روا داشته و میدارند. اصول واحکام بسيار ديگری از قانون مجازات اسلامی، آيين دادرسی کيفری و ... را می توان نامبرد که در يک ماه گذشته بیپرواتر از قبل رعايت نشده و به فراموشی خواسته يا ناخواسته سپردهشدهاند. حضرتآيتالله؛ بگذاريد فرازی از فرمان هشت ماده ای حضرت امام خمينی(ره) -هماو که مردم را ولی نعمتان اصحاب قدرت خواند-، با شما مرور کنيم، ايشان در فرمان تاريخی خود آوردهبودند: «هيچ کس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا کسی را جلب کند يا به نام کشف جرم يا ارتکاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غير انسانی ـ اسلامی مرتکب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگری به نام کشف جرم يا کشف مرکز گناه گوش کند و يا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسراری که از غير به او رسيده ولو برای يک نفر فاش کند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسيار بزرگ است و مرتکبين هر يک از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشد.»رياست محترم دستگاه قضا؛بگذاريد حال چند اصل از قانوناساسی مظلوممانده کشور را با حضرتعالی مرور کنيم:اصل ۲۳ قنون اساسی:تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقيدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.اصل ۲۵ قانون اساسی:بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاشکردن مکالمات تلفنی،افشای مخابرات تلگرافی و تلکس،سانسور،عدم مخابره و نرساندن آنها،استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.اصل ۳۲ قانون اساسی:هيچکس را نمی توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبی که قانون معين می کند در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضايی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات می شود.اصل ۳۸ قانون اساسی:هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و يا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات میشود.اصل ۳۹ قانون اساسی:هتک حرمت و حيثيت کسی که به حکم قانون دستگير، بازداشت، زندانی يا تبعيد شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.حال شما منصفانه بگوييد آنچه در دستگاه تحت رياست شما اتفاق میافتد تا چه اندازه با اين اصول قانون مادر نسبت دارد؟ شما بگوييد اين اصول تا چه اندازه از سوی همکارانتان محترم شمرده میشوند؟
رياست محترم قوه قضاييه؛بر اساس قانون اساسی، قوه تحت رياست شما قوه ای است مستقل که پشتيبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشيدن به عدالت است، ضمن آنکه احيای حقوق عامه و گسترش عدل و آزاديهای مشروع و نظارت بر حسن اجرای قوانين واجب شرعی و قانونی برعهده شماست. لذا ما امضاکنندگان اين نامه از شما به عنوان رييس دستگاه قوهقضاييه میخواهيم تا با فراهم آوردن شرايط آزادی فوری و بیقيد و شرط همکاران روزنامه نگارمان که فقط و فقط به جرم روزنامه نگار بودن دربند هستند حساب خود را از قانون شکنان جدا کرده و اعتماد مردمی را به دستگاه داد گستری بازگردانيد.در عين حال ضمن محکوم کردن تمام رفتارها و عملکردهای خارج از قانون کارگزاران دستگاه قضا، خواستار مجازات تمام کسانی هستيم که ضمن قانون شکنی و رعايتنکردن نص صريح قوانين، نام ايران را در رديف بزرگترين زندان روزنامه نگاران جهان قرار داده اند.
جناب آقای شاهرودی؛رياست محترم قوهقضاييه
سلام عليکم،در سرزمينی که حافظه تاريخی مردمش آنقدر ضعيف است که هر اتفاق تاريخی به شکل فاجعه باری می تواند تکرار و تکرار شود،اين از شوربختی روزنامه نگاران است که حافظهای کمی بهتر از متوسط جامعه دارند. چه،اين حافظه کمی بهتر تنها و تنها اسباب رنج است و تاسف.حتما شما هم همچون ما به ياد داريد روزگاری را که برای نشستن بر کرسی قاضی القضات سرزمينی که بيش از هر کشوری ادعای ميراثداری علی(ع) را دارد فرموديد ويرانه ای را تحويل گرفتهايد. حضرت آيتالله حال که قرار است اين منصب را واگذاريد اوضاع چگونه است؟ بگذاريد برايتان بگوييم، فقط تعداد همکاران بی گناه در بازداشتمانده ما اصحاب قلم و رسانه آنقدر هست که ايران را به عنوان بزرگترين زندان روزنامه نگاران جهان بشناسند. از تعداد زندانیهای انديشه و فکر درمیگذريم. گويی در اين چند سال با وجود تلاشهايی که شده است ويرانهای که تحويل گرفتهايد روی آبادانی نديده است.حضرت آيتالله؛حتما شما نيز چون ما به ياد میآوريد قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی را که اميدها در دل نااميدان از دادگری و دادخواهی زندهکرد که شايد مردمان، شهروندان و آدميان در اين مرز و بوم حقی دارند که برای اصحاب قدرت محترم شمرده میشود. در بخشی از اين قانون آمدهاست:« کشف و تعقيب جرايم و اجرای تحقيقات و صدور قرارهای تامين و بازداشت موقت می بايد مبتنی بر رعايت قوانين و با حکم و دستور قضايی مشخص و شفاف صورت گيرد و از اعمال هرگونه سلايق شخصی و سوء استفاده از قدرت و يا اعمال هرگونه خشونت و يا بازداشت های اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود.» يا درجای ديگری ازهمين قانون شما آمدهاست:« محاکم و دادسراها مکلفند حق دفاع متهمان و مشتکی عنهم را رعايت کرده و فرصت استفاده از وکيل و کارشناس را برای آنان فراهم آورند.» در جای ديگری از همين قانون چنين آمدهاست: « اصل منع دستگيری و بازداشت افراد ايجاب می نمايد که در موارد ضروری نيز به حکم و ترتيبی باشد که در قانون معين گرديده است و ظرف مهلت مقرره پرونده به مراجع صالح قضايی ارسال شود و خانواده دستگيرشدگان در جريان قرار گيرند.» طرفه آنکه در قانونی که زيردستان و همکارانتان در دستگاه قضا، شرعا و قانونا موظف به اجرای آن هستند تصريح شده است که «در جريان دستگيری و بازجويی يا استطلاع و تحقيق، از ايذای افراد نظير بستن چشم و ساير اعضاء، تحقير و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.» يا درهمين قانون بازآمده است که « بازجويان و ماموران تحقيق از پوشاندن صورت و يا نشستن پشت سر متهم يا بردن آنان به اماکن نامعلوم و کلا اقدام های خلاف قانون خودداری ورزند.» در قانونی که شما پيشنهاددهنده آن بودهايد، مجلس و ديگر مراجع و ارکان قانونی نظام جمهوری اسلامی تصويب و تاييدکننده آن بودهاند تا به قانونی لازمالاجرا تبديل شود آمدهاست: « هرگونه شکنجه متهم به منظور اخذ اقرار و يا اجبار او به امور ديگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدينوسيله حجيت شرعی و قانونی نخواهد داشت.»
قاضیالقضات جمهوری اسلامی ايران؛حال از شما می پرسيم که کدام يک ازاين موارد قانونی در بازداشت همکاران بیگناهمان رعايت شده است؟ چگونه است که دادگران و دادگستران خود با بیقانونی و قانون شکنی بیداد می کنند و مورد مواخذه قرار نمیگيرند؟اين که گفتيم مشت نمونه خرواری است از آنچه در مجموعه تحت رياست شما میگذرد. اين فقط سرمطلع مثنوی هفتاد من حقخوری و ظلمی است که دستگاه قضايی و زيردستانتان در دستگاه دادخواهی و عدالتگستری در حق شهروندان، مردمان و آدميان اين سرزمين روا داشته و میدارند. اصول واحکام بسيار ديگری از قانون مجازات اسلامی، آيين دادرسی کيفری و ... را می توان نامبرد که در يک ماه گذشته بیپرواتر از قبل رعايت نشده و به فراموشی خواسته يا ناخواسته سپردهشدهاند. حضرتآيتالله؛ بگذاريد فرازی از فرمان هشت ماده ای حضرت امام خمينی(ره) -هماو که مردم را ولی نعمتان اصحاب قدرت خواند-، با شما مرور کنيم، ايشان در فرمان تاريخی خود آوردهبودند: «هيچ کس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا کسی را جلب کند يا به نام کشف جرم يا ارتکاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غير انسانی ـ اسلامی مرتکب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگری به نام کشف جرم يا کشف مرکز گناه گوش کند و يا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسراری که از غير به او رسيده ولو برای يک نفر فاش کند. تمام اينها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسيار بزرگ است و مرتکبين هر يک از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشد.»رياست محترم دستگاه قضا؛بگذاريد حال چند اصل از قانوناساسی مظلوممانده کشور را با حضرتعالی مرور کنيم:اصل ۲۳ قنون اساسی:تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقيدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.اصل ۲۵ قانون اساسی:بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاشکردن مکالمات تلفنی،افشای مخابرات تلگرافی و تلکس،سانسور،عدم مخابره و نرساندن آنها،استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.اصل ۳۲ قانون اساسی:هيچکس را نمی توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبی که قانون معين می کند در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضايی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات می شود.اصل ۳۸ قانون اساسی:هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و يا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات میشود.اصل ۳۹ قانون اساسی:هتک حرمت و حيثيت کسی که به حکم قانون دستگير، بازداشت، زندانی يا تبعيد شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.حال شما منصفانه بگوييد آنچه در دستگاه تحت رياست شما اتفاق میافتد تا چه اندازه با اين اصول قانون مادر نسبت دارد؟ شما بگوييد اين اصول تا چه اندازه از سوی همکارانتان محترم شمرده میشوند؟
رياست محترم قوه قضاييه؛بر اساس قانون اساسی، قوه تحت رياست شما قوه ای است مستقل که پشتيبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشيدن به عدالت است، ضمن آنکه احيای حقوق عامه و گسترش عدل و آزاديهای مشروع و نظارت بر حسن اجرای قوانين واجب شرعی و قانونی برعهده شماست. لذا ما امضاکنندگان اين نامه از شما به عنوان رييس دستگاه قوهقضاييه میخواهيم تا با فراهم آوردن شرايط آزادی فوری و بیقيد و شرط همکاران روزنامه نگارمان که فقط و فقط به جرم روزنامه نگار بودن دربند هستند حساب خود را از قانون شکنان جدا کرده و اعتماد مردمی را به دستگاه داد گستری بازگردانيد.در عين حال ضمن محکوم کردن تمام رفتارها و عملکردهای خارج از قانون کارگزاران دستگاه قضا، خواستار مجازات تمام کسانی هستيم که ضمن قانون شکنی و رعايتنکردن نص صريح قوانين، نام ايران را در رديف بزرگترين زندان روزنامه نگاران جهان قرار داده اند.
ابراهيم زاده حميد رضا، احمدی آريان امير، احمدی نعمت، آزادی اسماعيل، اسدی مسعود، اسلاميه سعيده، اسلاميه سعيده، آصف نخعی فروزان اعزازی مجيد، افتخاریراد اميرهوشنگ، افروزمنش مهدی، افشارنيک مهدی، آقايانی زهره، آقايی ساسان، اکبری مريم، اکبری مينا، امامی پروين، آموزگار مريم، امين سعيده، امينی آسيه، علی اناری، آرش بابایی، هاشم باروتی، نرانه بنی یعقوب، امیر بهاری، نگیه بهکام مسعود بهنود، رحمان بوذری، زهره بیگدلی، ایمان پاک نهاد، مهدی تاجیک، مرجان توحیدی، هستی جاهد، امیر جدیدی، ساره جعفر قلی، ، جعفری مجيد،محمد جعفری، نوشین جعفری، ایرج جمشیدی، نرگس جودکی، مسعود حاج جعفری، آرش حسن نیا، فائزه حسنی، مریم حسین خواه، محبوبه حسین زاده، وحید حسینی، علی حق، رضا حنیف نژاد، مهسا حکمت، علیرضا خامسیانف فرشید خاموشی، رضا خجسته رحیمی،مهرداد خدیر، علی خرد پیر، لیلی خرسند، نازنین خسروانی، مهراوه خوارزمی، عذرا دژم، جواد دلیری، علی دهقان،آرزو دیلمقانی، حسین ذوقی، مجید رئوفی، سیعد راعی،علیرضا رجایی، اردشیر رستمی، نرگس رسول، سعید سعیر رضوی، ،بنفشه رمضانی یگانه، علی رنجی پور، محمد رهبر، فرزانه روستیایی، نفیسه زارع کهن، اردشیر زارعی قنواتی، بنفشه سام گیس، پرستو سرمدی،علیرضا سعیدی، محمود سلطان آبادی، حمید سلیمانی، علی اصغر سیدآبادی، امیر سیدین مریم شبانی، رضا شجاعیان صبا شعر دوست، شهرام شکیبا، ماشاء الله شمس الواعظین، شیما شهرابی،محمد شهرابی،علی شیرازی، آمنه شیرافکن، عباس طهماسبی زاده، احسان عابدی، عشرت عبدالهی، عباس عبدی،محمد عدلی، رضا عزیزی، محمد علی عسگری، اسماعیل علوی، سمیه علیپور، محمد حسن علیپور، بهداد علیرضا، امیر علیزاده، فریده غایب، متین غفاریان، احمد غلامی، مهدی غلامی، مهدی غنی، پانیذ فاضلیان، سمیه فتحی، نادر فتوره چی، عذرا فراهانی، فرهاد فرجاد، سروش فرهادیانف سلیمان فرهادیان، گیسو فغفوری، مونا قاسمیان، محمد قائمعلی، فرشاد قربانپور،علی قلی پور، مرتضی کاظمیان، کیوان کثیریان، امید کریمی، روزبه کریمی، زهرا کلهری، امیر کیانپور، علیرضا کیوانی نژاد، بهروز گرانپایه، لیلا لطفی، سارا لقایی، مرجان لقایی، ساناز اشبداشتی، احسان مازندرانی، حمید مافی، آرش محبی، حسن محمدی، حسن محمودی،فرید مدرسی، آزاده معصومی، سارا معصومی، بدرالسادات مفیدی، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، آرمین منتظری، جواد منتظری، فاطمه مهدیان، احسان مهرابی، بهراد مهرجو، امید مهرگان، کیوان مهرگان، آمنه موسوی، بیزن مومیوند، حمیدرضا میرزاده، شهاب میرزایی، هادی میرمیرانی، مسعود میری، فاطمه السادات میرفتاحی، صالح نجفی، مریم نراقی، محمد رضا نوربخش، مهدی نوروزیان، مرضیه نوری، هادی نیلی، نسرین وزیری، اعظم ویسمه، مراد ویسی، حسین یاغچی، مهدی یزدانی خرم، مریم یوسفی، هیوا یوسفی.
نظرات