باغِ وحش یا قصیدهی حیوانیه
یادمان باشد که روزی گربهی نر داشتیم
هم امیدِ امت و هم مالِ رهبر داشتیم
تانکِ چیفتینی ز شهر اردبیل آمد برون
مجتهد یاوهسرایی از شبستر داشتیم
سیدعلی روباه، رهبر گشته در این مرز و بوم
مایهی شرمندگی! ایکاش رهبر داشتیم
گربه کش دیوانهای از ملکِ خلخال آمده
جانی و خونخواره آوخ! ما مکرر داشتیم
کوسهی دریای مکاری، نهنگی حیلهگر
مافیا خونین عبایی همچو اکبر داشتیم
نزد ما مصباح با تمساح توفیری نداشت
این به آن در، ما دوجانی در برابر داشتیم
آیتِ الله، گیلانیی گل، مردِ خدا
بحثِ شیرینِ لواطش ، جمله از بر داشتیم
جان فدا و آستین بالا زده، ای تف به ما!
چون خود آوردیمشان، ای کاشکی سر داشتیم
اژدری خونخواره، سر برکرده از غاری نمور
زانسوی تاریخ، یا از قومِ بربر داشتیم
آن رطیلِ نیش زن سرکردهی خرفستران
بر سپاه گرگها سردار و سرور داشتیم
خاتمی «بمبوله» ای بیخاصیت! مصلح نمای
چون درختی بیثمر، بی بیخ و بیبر داشتیم
«راس پوتینِ» ملکِ دین، مظلوم مرگی راستین!!
چون بهشتی، نازنینی روی منبر داشتیم
کوسه و تمساح و روباه و شغال و اژدها
گرگ و کفتار و پلنگ و مار و عنتر داشتیم
بوالحسن خانِ بنیصدری که از موی زنان
سیخ بر ته داشت، در کشتار صفدر داشتیم
چکمهپوشی لافزن، مامورِ دانشگاه کش
دشمنِ مردم، عدوی کرد و کافر داشتیم
مردِ «شیرینمغز» شهرِ قصهها، ملاحسن
قلقلک در پای منبر زین سبکسر داشتیم
جنتالجنات، زانِ جنتی بودهست، آی!
داوخواهِ حوریان را هنگ و لشگر داشتیم
واعظی شیاد از شهرِ طبس برخاسته
رهزنی ابلیسوش چون مارِ چنبر داشتیم
آشِ درهمجوشِ خاله، دلقکی کم داشت هان!
تا ملیجک آمد و اینهم از این در داشتیم
نامِ محمودش به احمد بردهبودی در نژاد
در مشنگی عینِ رهبر روی منبر داشتیم
باغِ وحشِ ملکِ دین الحق بهیمی کم نداشت
این بهائم جملگی از لطفِ داور داشتیم
دوزخِ شومِ رذیلان بیگمان بیبر شدی
گر که در افشاگری همراه و «یاور» داشتیم
نظرات