10 دلیل در دروغ و بی اعتبار بودن این اعترافات
واکنشها به دادگاههای فرمايشی ادامه دارد
10 دليل برای اين که اين اعتراف ها دروغ اند
حنيف مزروعی:
1- اعتراف گيری های پيشين نشان داده است که آن چه در اين اعتراف گيری ها اخذ می شود ، بعدا تکذيب می شود . اين شو رسوايی است که بارها و بارها دروغ بودنش آشکار شده است و دروغ بودن اين شو هم بعدها آشکار خواهد شد.
2- مطابق آيينامه دادرسی کيفری اعتراف گيری با شکنجه وجاهت قانونی ندارد و محروم شدن بازداشت شدگان از تمام حقوق قانونی شان که در همين آيين نامه و ديگر قوانين آمده است ، مصداق بارز شکنجه است . اگر حتی باور کنيم که صورت آقای ابطحی خود به خود و در اثر عبادات و راز نياز با خدا برای رسيدن به اين جمع بندی اين شکلی شده است و وزن وی به خاطر همين راز و نياز ها کم شده است ، در صورتی که طبيعی است که در زندان اگر شکنجه ای در کار نباشد ، به خاطر بی تحرکی يا کم تحرکی آدم ها چاق تر شوند.
3- اعتراف همه شبيه به هم است و شبيه به نوشته های برادر حسين و برادر حسن و مشاوران شرين عقل امروز آن ها . به قول يکی اعترافات ابطحی چکيده نوشته های کيهان است ، به خصوص نوشته های مغشوشی که در سال های اخير يکی از مهره های برادرجسن و حسين به نام پيام فضلی نژاد می نوشت که مصداق بارز بافتن آسمان به ريسمان بود .
4- اگر اين اعتراف ها بدون فشار و شکنجه اخذ شده است ، چرا خبرنگاران رسانه های خارجی و ايرانی مستقل به دادگاه راه نداديد تا بهانه از دستشان گرفته شود.
5- ناگهانی بودن دادگاه دليل ديگری است بر اخذ اعتراف زير شکنجه . ترديد نکنيد که از 45 روز بی اطلاعی اين دوستان مظلوم سوء استفاده کرده و برای آنان فضايی ترسيم کرده اند که خيال کنند همه چيز به آخر رسيده است . اگر دادگاه با اطلاع قبلی بود ، ممکن بود حضور خانواده ها و مردم مقابل دادگاه و فرياد الله اکبر آنان اين مظلومان را با اوضاع بيرون آشنا می کرد .
6 � عدم حضور هيچج فردی خارج از کادر های همکار کودتا و کودتاگران در دادگاه . دقت کنيد دادگاه را شکنجه گران پر کرده اند و خبرنگاران رسانه های کودتا و هيچ فردی حتی از اصولگرايان معتدل در دادگاه حضور ندارند . البته ممکن است برخی از آدم های باوجدان در دادگاه باشند که در روزهای آينده از دادگاه بگويند و بگويند چه اتفاقی واقعا در ان رخ داده است . ناگهانی برگزار شدن آن به همين خاطر بوده است که کسی غير از کودتاگران در ان حضور نداشته باشد . مثلا چرا همين يکی دو هياتی که در قوه قضاييه و مجلس تشکيل شده بود و همه اش از خودشان بود ، نيز در اين دادگاه نبودند . پاسخ روشن است چون آنان نسبت به اين کودتاگران از اندکی وجدان برخوردارند.
7- با همه اين ها سناريوی نوشته شده ضعيف و پر از اشکالات منطقی است ، اما چون کسانی که اين چيزها را نوشته اند از حداقل های لازم برای درک منطق برخوردار نيستند ، خواسته اند جاهای خالی سناريوی رسوای خود را با اعترافات دستگيرشدگان ديگر پر کنند ، اما نتوانسته اند اين ها را به هم ربط دهند.
8- يکی ديگر از دلايل مهم اين است که کودتاگران می خواستند که در آستانه مراسم غيرقانونی تحليف و تنفيذ دزد آرای مردم ، بر عدم انجام تقلب در انتخابات تاکيد کنند و ابطحی و عطريان فر را واداشتند که بارها و بارها تاکيد کنند که تقلب نشده است و جالب اين است که استدلال هايشان هم شبيه کودتاگران بود. در اين مثلا محاکمه و مثلا مصاحبه حتی آن ها را وادار کرده بودند که از قول مبارزان شجاعی چون بهزاد نبوی که عليرغم شکنجه های طاقت فرسا تن به اعتراف نداده بودند ، بگويند که تقلب نشده است . او اگر به اين نقطه رسيده باشد که تقلب نشده است چرا خودش نمی گويد . بعد هم گيريم که همه اين ها تحت شکنجه های شما قبول کردند که تقلب نشده است ، مردم را چه جوری قانع می کنيد با باتوم ، شکنجه ، تجاوز؟ مگر چند نفر را می توانيد ببريد ؟
9- همين که از اين همه بازداشتی نتوانسته اند بيش تر از دو نفر را ( البته با شکنجه های طاقت فرسا )به تسليم وادارند ، خود بزرگ ترين نشانه اعتراف گيری به زور شکنجه است و با قرص های روان گردان که ابطحی به همسرش گفته بود او را از قيل و قال دنيا نجات می دهد.
10 � متن سخنان ابطحی و عطريان فر و به خصوص عطريان فر خود بزرگ ترين دليل بر دروغ بودن اين سخنان است . من به اين نکات ظريفی که اين دو با ظرافت در سخنان خود بيان کرده اند اشاره نمی کنم تا در پخش های بعدی تلويزيون از اين رسانه رسوا حذف نشود تا مردم هم دم خروس را ببينند . دم خروس را اين دو بزرگوار آشکار کرده اند ، هم از شکنجه گفته اند و هم از فرايند رسيدن به اعتراف کردن . اندکی دقت می خواهد . ابراهيم نبوی هم چنين تجربه ای داشت و درباره اش خوب است که بنويسد.
منبع: نوروز
1- اعتراف گيری های پيشين نشان داده است که آن چه در اين اعتراف گيری ها اخذ می شود ، بعدا تکذيب می شود . اين شو رسوايی است که بارها و بارها دروغ بودنش آشکار شده است و دروغ بودن اين شو هم بعدها آشکار خواهد شد.
2- مطابق آيينامه دادرسی کيفری اعتراف گيری با شکنجه وجاهت قانونی ندارد و محروم شدن بازداشت شدگان از تمام حقوق قانونی شان که در همين آيين نامه و ديگر قوانين آمده است ، مصداق بارز شکنجه است . اگر حتی باور کنيم که صورت آقای ابطحی خود به خود و در اثر عبادات و راز نياز با خدا برای رسيدن به اين جمع بندی اين شکلی شده است و وزن وی به خاطر همين راز و نياز ها کم شده است ، در صورتی که طبيعی است که در زندان اگر شکنجه ای در کار نباشد ، به خاطر بی تحرکی يا کم تحرکی آدم ها چاق تر شوند.
3- اعتراف همه شبيه به هم است و شبيه به نوشته های برادر حسين و برادر حسن و مشاوران شرين عقل امروز آن ها . به قول يکی اعترافات ابطحی چکيده نوشته های کيهان است ، به خصوص نوشته های مغشوشی که در سال های اخير يکی از مهره های برادرجسن و حسين به نام پيام فضلی نژاد می نوشت که مصداق بارز بافتن آسمان به ريسمان بود .
4- اگر اين اعتراف ها بدون فشار و شکنجه اخذ شده است ، چرا خبرنگاران رسانه های خارجی و ايرانی مستقل به دادگاه راه نداديد تا بهانه از دستشان گرفته شود.
5- ناگهانی بودن دادگاه دليل ديگری است بر اخذ اعتراف زير شکنجه . ترديد نکنيد که از 45 روز بی اطلاعی اين دوستان مظلوم سوء استفاده کرده و برای آنان فضايی ترسيم کرده اند که خيال کنند همه چيز به آخر رسيده است . اگر دادگاه با اطلاع قبلی بود ، ممکن بود حضور خانواده ها و مردم مقابل دادگاه و فرياد الله اکبر آنان اين مظلومان را با اوضاع بيرون آشنا می کرد .
6 � عدم حضور هيچج فردی خارج از کادر های همکار کودتا و کودتاگران در دادگاه . دقت کنيد دادگاه را شکنجه گران پر کرده اند و خبرنگاران رسانه های کودتا و هيچ فردی حتی از اصولگرايان معتدل در دادگاه حضور ندارند . البته ممکن است برخی از آدم های باوجدان در دادگاه باشند که در روزهای آينده از دادگاه بگويند و بگويند چه اتفاقی واقعا در ان رخ داده است . ناگهانی برگزار شدن آن به همين خاطر بوده است که کسی غير از کودتاگران در ان حضور نداشته باشد . مثلا چرا همين يکی دو هياتی که در قوه قضاييه و مجلس تشکيل شده بود و همه اش از خودشان بود ، نيز در اين دادگاه نبودند . پاسخ روشن است چون آنان نسبت به اين کودتاگران از اندکی وجدان برخوردارند.
7- با همه اين ها سناريوی نوشته شده ضعيف و پر از اشکالات منطقی است ، اما چون کسانی که اين چيزها را نوشته اند از حداقل های لازم برای درک منطق برخوردار نيستند ، خواسته اند جاهای خالی سناريوی رسوای خود را با اعترافات دستگيرشدگان ديگر پر کنند ، اما نتوانسته اند اين ها را به هم ربط دهند.
8- يکی ديگر از دلايل مهم اين است که کودتاگران می خواستند که در آستانه مراسم غيرقانونی تحليف و تنفيذ دزد آرای مردم ، بر عدم انجام تقلب در انتخابات تاکيد کنند و ابطحی و عطريان فر را واداشتند که بارها و بارها تاکيد کنند که تقلب نشده است و جالب اين است که استدلال هايشان هم شبيه کودتاگران بود. در اين مثلا محاکمه و مثلا مصاحبه حتی آن ها را وادار کرده بودند که از قول مبارزان شجاعی چون بهزاد نبوی که عليرغم شکنجه های طاقت فرسا تن به اعتراف نداده بودند ، بگويند که تقلب نشده است . او اگر به اين نقطه رسيده باشد که تقلب نشده است چرا خودش نمی گويد . بعد هم گيريم که همه اين ها تحت شکنجه های شما قبول کردند که تقلب نشده است ، مردم را چه جوری قانع می کنيد با باتوم ، شکنجه ، تجاوز؟ مگر چند نفر را می توانيد ببريد ؟
9- همين که از اين همه بازداشتی نتوانسته اند بيش تر از دو نفر را ( البته با شکنجه های طاقت فرسا )به تسليم وادارند ، خود بزرگ ترين نشانه اعتراف گيری به زور شکنجه است و با قرص های روان گردان که ابطحی به همسرش گفته بود او را از قيل و قال دنيا نجات می دهد.
10 � متن سخنان ابطحی و عطريان فر و به خصوص عطريان فر خود بزرگ ترين دليل بر دروغ بودن اين سخنان است . من به اين نکات ظريفی که اين دو با ظرافت در سخنان خود بيان کرده اند اشاره نمی کنم تا در پخش های بعدی تلويزيون از اين رسانه رسوا حذف نشود تا مردم هم دم خروس را ببينند . دم خروس را اين دو بزرگوار آشکار کرده اند ، هم از شکنجه گفته اند و هم از فرايند رسيدن به اعتراف کردن . اندکی دقت می خواهد . ابراهيم نبوی هم چنين تجربه ای داشت و درباره اش خوب است که بنويسد.
منبع: نوروز
نظرات
می دونم هر کسی به اندازه شعور و فهم و عقلی که خدا بهش داده صحبت می کنه، از یک آدم چشم و گوش بسته بعید نیست که بخواد این همه توهین بکنه. می گن کسی که خوابه می شه بیدارش کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب رو نمی شه.
رهبری که حکم قتل مردم کشورش رو بده لیاقت رهبری رو نداره.رئیس جمهوری که غلام حلقه به گوش رهبر قاتله لیاقت رئیس جمهوری رو نداره.
منتظر اون روزی باشید که امام زمان ظهور کنه و جواب همه این ظالم ها رو بده.
حکومتی که پایه و اساسش بر ظلم باشه هیچ وقت دوام نیاورده و نخواهد آورد.
به امید ظهورش می مونم و از ته قلبم سرود آزادی رو می خونم.