بازآفزینیِ واقعیت!
گرد و غبارِ ناخواسته ای که بخشی از کشور را در خود فرو برد، اگر چه برای اعوان و انصارِ رژیم موهبتی خداداد بشمار آمد و از جنسِ امدادهای غیبی؛ برای مردم اما، چندان خوشایند نبود. چرا که، بهانه ی تعطیلی ادارات و کارخانه ها شد و زمینه ی پراکندگیِ مردم و خوابِ نیمه آرامِ دو روزه ای برای مستبدان!
با این همه همین امدادِ غیبی هم مبنای طنز و لطایفی شد برای مردمی که سرزنده و آگاه، کمر به مبارزه تا نابودیِ این رژیم بسته و پاشنه ها را ورکشیده اند.
یکی از این لطیفه ها در همین رابطه این بود:
اولی به دومی: می دونی علت گرد و غبار هوای این یکی دو روزه چی بود؟
دومی به اولی: نه!
اولی به دومی: می گن علتش این بوده که آقای احمدی نژاد کاپشنشو تکونده!
ظرافتِ مردم وقتی ستودنی تر می شود که همین مردم روز بعد و در تظاهراتِ 18 تیر بلند و با استهزا فریاد می زدند:
نیروی ضدِ شورش
احمدی رو بشورش
می بینید چه ارتباط ظریفی میان آن لطیفه و این شعار برقرار است؟
مردم در این دو پله از بازآفرینیِ واقعیت، هم شمایل ناچسب سردمداران رژیم را مورد لطف و عنایت قرار داده اند و هم اندورن پلیدِ آقایان را به شیوه ی لقمان حکیم به اندرز نشسته اند.
مردم در سومین پله نیروهای سرکوبگر رژیم را نیز بدرستی، ماله کش و کیسه کش و دستمالدار سرکوبگران نامیده اند!
درود بر مردمی که این چنین آگاهان، هنرمندانه و بهنگام به میدان می آیند!
نظرات